چکیده:
این سوره با 111 آیه که یکصد آیهٔ آن به داستان حضرت یوسف(ع) اختصاص دارد. جایگاه ارزشی انسان و خصوصیات زشت و زیبایی را در قالبی بسیار زیبا و دلنشین بیان میدارد. در این سوره،یوسف به عنوان الگویی از انسان متقی، محسن،مخلص، صاحب علم و حکمت ربانی که منشا بسیاری از ارزشهای انسانی و مکارم اخلاقی چون عفت، عفو، گذشت، راستی و صداقت است، معرفی میشود و در مقابل آنها زشتیهای اخلاقی مانند:حسد، عصبیت، دروغ گویی و… مورد نکوهش قرار گرفته است
خلاصه ماشینی:
"3 پنجم:انسان موجودی کمال خواه و طالب سعادت جاودانه است و آنچه او را از این سعادت ابدی باز می دارد گناهان،به ویژه ظلم و جهل است و حضرت یوسف(ع) که به عالیترین مقامات انسانی یعنی مقام مخلصین (به فتح لام) (مقام مخلص ـ به فتح لام ـ برتر از مقام مخلص ـ به کسر لام ـ است) میرسد،از این روست که از هرگونه ظلم و جهلی فاصله میگیرد نه به خدای خویش ظلم میکند،چون از شرک بیزاری میجوید و راه توحید را میپیماند و میفرماید:إنی ترکت ملة قوم لا یؤمنون بالله وهم بالاخرة هم کافرون و اتبعت ملة آباءی ابراهیم و اسحاق ویعقوب ما کان لنا أن نشرک بالله…؛ من آیین قومی را که به خدا نمی گروند و به آخرت کافرند ترک و آیین (توحیدی) پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی کردم چرا که زیبنده ما نیست که به خدا شرک ورزیم…(آیه 37 و38) و نه به نفس خویش ظلم می کند و نه بر دیگران چنان که وقتی همسر عزیز مصر او را دعوت به گناه می کند می فرماید:معاذ الله إنه ربی أحسن مثوای إنه لا یفلح الظالمون؛ پناه بر خدا او پروردگار من است4و نیکو جایگاهی به من بخشیده است بیگمان ستمکاران به سعادت نمیرسند."