چکیده:
پیش فرض اولیه این پژوهش این است که در منابع دینی، برای تغییر دادن رفتار انسان و دگرگون سازی حالت های او، روند خاصی دنبال شده است که می توان از آن به منزله فرایند شکل گیری شخصیت، راهی برای تامین بهداشت روان و روش درمانی بهره برد. ادیان توحیدی، به ویژه دین اسلام همواره در صدد بوده اند انسان ها را از انسان محوری به خدا محوری، از دنیاگرایی به آخرت گرایی، و از بت پرستی به خداپرستی سوق دهند. برای رسیدن به این هدف، باید گام های شش گانه ذیل طی شوند:
1. آگاهی دادن و شناساندن آنچه درست است و با واقعیت خارجی به مثابه حقیقت انطباق دارد (مقدمه ایمان آوری)؛2. تشویق به ایمان آوری به آنچه درست است به منزله واقعیت و باورهای پایه؛3. تشویق به عمل کردن به باورهای پایه؛4. آگاهی دادن و شناساندن آنچه نادرست است و با واقعیت خارجی به عنوان حقیقت انطباق ندارد؛5. تشویق به کفرورزی و انکار آنچه نادرست است؛6. تشویق به اجتناب و عمل نکردن به آنچه نادرست است.
بر اساس این پژوهش، مشابه این گام ها در همه حالت های روانی ـ چه هنجار و چه نابهنجار ـ رخ می دهد. از این رو، آدمی به چیزی ایمان می آورد؛ به آن عمل می کند؛ به طرف مقابل ایمان آورده خود کفر می رزد و از آن اجتناب می کند. از این روی، برخی سازمان یافتگی ها را در خود به وجود می آورد و برخی سازمان یافتگی ها را از بین می برد.
خلاصه ماشینی:
دریافت: 88/6/8 ـ تأیید: 88/8/17 مقدمه از دیرباز این پرسش مهم برای آدمی مطرح بوده است که چرا انسانها ویژگیهای متفاوتی دارند؟ این ویژگیها چگونه در درون آدمی پدید میآیند و چرا افراد به صورتهای مختلف عمل میکنند و چگونه افراد حالتهای روانی خاصی را در پیش میگیرند و آن را استمرار میبخشند؟ عامل تفاوت ساز روان در افراد متفاوت چیست؟ چگونه روان یک فرد بین پیوستاری از سلامت تا بیماری حرکت میکند؟ 1 این پرسشها از زمانی ذهن آدمی را بیشتر مشغول کرده است که در کنار خود، در میان خانواده، فامیل و اطرافیان کسانی را مشاهده کرد که از حال عادی خارج شده و به افراد دارای رفتار ناهنجار تبدیل شدهاند.
اگر بخواهید رستگار شوید، باید باورهای پایه را عوض کنید محمدباقر مجلسی، 39 از نحوة برخورد دین اسلام فهمیده میشود که ایمان آوردن، تنها چیزی است که جهت حالتهای روانی را تعیین میکند؛ مادة خام روان و مصالح سازمان روانی و شاکلة انسان را فراهم میسازد.
بنابراین، فرزند انسان در عالیترین نظام جسمی و روانی آفریده میشود و به صورت طبیعی با تولد، در دهلیز تبدیل شدن به بدترین موجود قرار میگیرد و با باورهای پایه و عملهای خود (هر نوع عملی) به آن سو حرکت میکند که از آن به حرکت به سوی اسفل سافلین یاد میشود و نقطة نهایی آن همان اسفل سافلین است.
-Davison Gerald C & Neale John M, Abnormal Psychology (eighthn edition); New York, John Wiley & Sons, Inc, ed8 2001, P.
Abnormal Psychology (eighthn edition); New York: John Wiley & Sons, Inc; (2001) p.