چکیده:
هدف این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر فرهنگ سیاسی افراد 20 سال به بالای شهر شیراز میباشد.در این پژوهش، نظریات پارسونز، آلموند و وربا بعنوان چارچوب نظری مورد استفاده قرار گرفت.دادهها بوسیله پرسشنامه از یک نمونه 525 نفری از افراد 20 سال به بالا، در خرداد ماه 1379، جمع آوری شدند.متغیرهای مستقل در این تحقیق عبارتند از: تحصیلات، محل سکونت، منزلت شغلی، میزان نفوذ بر تصمیمات خانوادگی، بحث اجتماعی در مدرسه، مشارکت در تصمیم گیری در محل کار، فراوانی صحبت کردن در مورد مسائل سیاسی، سن، جنس و وضعیت تأهل.متغیر وابسته نیز شامل فرهنگ سیاسی است که طبق نظریه آلموند و پارسونز به سه بخش تقسیم میشود:1-جهتگیری شناختی 2-جهتگیری احساسی 3-جهتگیری ارزشیابانه.متغیرهای مستقل بطور انتخابی بر روی جهت گیریهای سه گانه سنجیده شدند و نتایج نشان دادند که اغلب متغیرهای رابطه معناداری با متغیر وابسته دارند و فرهنگ سیاسی آنها یک فرهنگ سیاسی تابع میباشد.
خلاصه ماشینی:
"دادههای جدول نشان میدهند که هر چه افراد بیشتر در مورد مسائل سیاسی صحبت کنند از میزان جهتگیری احساسی آنها نسبت به بروندادها کاسته میشود.
با توجه به دادههای جدول درمییابیم که با افزایش سن، از جهتگیری شناختی نسبت به دروندادها کاسته میشود، ضریب همبستگی اسپیرمن 2/-- sR بیانگر رابطه معنادار بین دو متغیر حداقل در سطح 95% میباشد.
یافتهها، همچنین نشان دادند که افرادی که در مناطق اقتصادی-اجتماعی بهتری زندگی میکنند از جهت گیری شناختی شدیدتری نسبت به دروندادها برخوردارند، یعنی از پتانسیل بیشتری برای گرویدن به فرهنگ سیاسی مشارکتی برخوردارند.
میزان نفوذ بر تصمیمات خانوادگی یکی از مهمترین متغیرهای جامعهپذیری سیاسی افراد است، رابطه معناداری با جهتگیری شناختی نسبت به دروندادها دارد.
میزان بحث اجتماعی در مدرسه نیز از دیگر مؤلفههای جامعهپذیری سیاسی است که با جهتگیری شناختی نسبت به بروندادها رابطه معنیداری را نشان داد، ولی از طرف دیگر، با جهتگیری ارزشیابانه به دروندادها رابطه معنیداری نداشت.
یعنی اینکه هر چه افراد در مورد مسائل سیاسی بیشتر صحبت کنند، از جهتگیری احساسی آنها نسبت به بعد اجرایی سیاست کاسته میشود(بیگانهتر میشوند).
برای مثال یافتههای این تحقیق نشان میدهند افرادی که تحصیلات بالاتری داشتند جهت گیری شناختی آنها قوی بوده ولی جهتگیری احساسی ضعیفی داشتهاند، که این الگو بعلت نوع نظام سیاسی، متفاوت از یافتههای آلموند و وربا میباشد.
در نمودار 2 جهتگیری شناختی نسبت به بروندادها از نمره 2 در دروندادها به 4/3 رسیده است که نشان میدهد افراد، بیشتر از وظایف خود آگاهند تا از حقوق خود، که این از ویژگیهای فرهنگ سیاسی تابع است."