چکیده:
پژوهشهای اخیر نشان داده است که داشتن تجربه رابطه و تعامل اجتماعی با
دانشآموزان استثنایی و دسترسی اطلاعات و آگاهی درباره افراد با نیازهای ویژه،
میتواند بر نگرش دانشآموزان عادی، نسبت به دانشآموزان استثنایی تأثیر مثبت بر جا
گذارد.از اینرو، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامههای آگاهسازی و رابطه
اجتماعی بر تغییر نگرش دانشآموزان دختر دبیرستانی نسبت به دانشآموزان عقب مانده
ذهنی و ضرورت یکپارچهسازی آموزشی آنها است.در این تحقیق، هفتاد و پنج دانشآموز
دختر پایه اول دبیرستانی، به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی، از سه دبیرستان، در
شهر کرد انتخاب و به صورت تصادفی دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند.در
مورد گروه آزمایشی اول، ابتدا برنامه آگاهسازی و پس از آن برنامه رابطه اجتماعی
اجرا شد. در مورد گروه آزمایشی دوم، فقط برنامه آگاهسازی اجرا گردید و گروه کنترل
هیچ برنامه مداخلهای را دریافت نکرد.سپس برای سنجش نگرش افراد مورد مطالعه، مقیاس
نگرش به پژوه(1991)به مرحله اجرا درآمد.دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک
طرفه، مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت میانگینهای نگرش
سه گروه مورد مطالعه، نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنی معنادار بودند.بطوری که
بین میانگینهای نگرش گروه آزمایشی اول با گروه کنترل و بین میانگینهای نگرش گروه
آزمایشی دوم با گروه کنترل تفاوتها(001/0< P )معنادار بودند.در مقابل، بین
میانگینهای نگرش گروه آزمایشی اول(شرکتکنندگان در برنامههای آگاه سازی و رابطه
اجتماعی)و نگرش گروه آزمایشی دوم(شرکتکنندگان در برنامه آگاهسازی)تفاوت معناداری
به دست نیامد.در پایان، مقایسه میانگینهای نگرش دانشآموزان دبیرستانی، نسبت به
یکپارچهسازی آموزشی دانشآموزان عقب مانده ذهنی، در سه گروه مورد مطالعه، تفاوت
معناداری را نشان نداد.
خلاصه ماشینی:
"از اینرو، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامههای آگاهسازی و رابطه اجتماعی بر تغییر نگرش دانشآموزان دختر دبیرستانی نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنی و ضرورت یکپارچهسازی آموزشی آنها است.
از این رو در تحقیق حاضر، در نظر است تأثیر دو راهبرد آگاهسازی و رابطه اجتماعی را بر نگرش دانشآموزان عادی نسبت به دانشآموزان عقبمانده ذهنی مورد بررسی قرار گیرد.
از این رو، این فرضیه تدوین شد که دانشآموزانی که در برنامههای آگاهسازی و تماس اجتماعی شرکت میکنند(گروه آزمایشی اول)در مقایسه با دانشآموزانی که فقط در برنامه آگاهسازی شرکت نمایند(گروه آزمایشی دوم)، نسبت به دانشآموزان عقبمانده ذهنی و یکپارچهسازی آموزشی آنان نگرش مطلوبتر و مثبتی خواهند داشت، شایان ذکر است که اکثر تحقیقات انجام شده از نوع، پس رویدادی است و تنها به بررسی تأثیر تماس اجتماعی بر نگرش گروهها گوناگون نسبت به دانشآموزان عقبمانده ذهنی پرداختهاند و تأثیر اطلاعات بر نگرش، مورد غفلت واقع شده است.
نتایج به دست آمده نشان داد اگر چه به ظاهر میانگین نمرات گروه آزمایشی اول(شرکتکنندگان در برنامههای آگاهسازی و رابطه اجتماعی)از میانگین نمرات گروه آزمایشی دوم(شرکتکنندگان در برنامه آگاهسازی)از نظر نگرش نسبت به دانشآموزان عقبامنده ذهنی بیشتر بود(40/13- 2X <12/14- 1X ).
در مورد نگرش دانشآموزان دبیرستانی نسبت به یکپارچهسازی آموزشی دانشآموزان عقبمانده ذهنی، شایان ذکر است که گرچه میانگینها به ظاهر متفاوت بودند(نگاه کنید به جدول 3)؛اما تحلیل آماری دادهها نشان داد که بین میانگین نمرات سه گروه مورد مطالعه، تفاوتها معنادار نبودند و برنامههای مداخلهای قادر نبودهاند که نگرش گروههای آزمایشی را در جهت مثبت تغییر دهند."