خلاصه ماشینی:
"3. دورهی شارحان و حکمای مدرسی،از مرگ خرسیپوس تا پایان عهد باستان:در این دوره،هیچ کار بدیعی انجام نشده است و به نظر میرسد،انحطاطی نیز در منطق رخ داده باشد.
سرانجام در (به تصویر صفحه مراجعه شود)آخرین دورهی منطق قدیم، نوعی از نظریات منطقی قابل قبول مشترک،مرکب از نظریات ارسطویی و نظریات رواقی-مگاری شکل گرفت.
در این دوره،هیچ اصل منطقی صحیحی وجود ندارد که فی نفسه بیان و بررسی شده باشد، اما برخی از قواعد منطقی،حد اقل از زمان زنون الیایی11-آگاهانه استفاده شدهاند ]ibid,p.
نظام منطقی رواقی-مگاری نظامی غیر ارسطویی است و مباحثی را در منطق مطرح میکند که مورد توجه ارسطو نبودهاند.
اگرچه فهم اسکندر و جالینوس از نظریات رواقی-مگاری در مواردی مشکوک و غیر قابل اطمینان است،یا اینهمه اهمیتی قابل توجه دارد؛ مخصوصا رسالهی جالینوس که رسالهاش تنها متن یونانی آن باقی مانده و در زمرهی منطق دورهی قدیم بعد ارسطویی است ibid,[ p.
اما واقعیت این است که تضادی بین این دو منطق وجود ندارد،بلکه منطق رواقی-مگاری صرفا قسمتهایی از منطق را که مورد بررسی ارسطو قرار نگرفتند،بسط و گسترش داد.
این شروط تقریبا معادل شروط درستی و اعتبار استدلال در منطق جدید است:«استدلال معتبر است،اگر پس از اینکه مقدمات آنرا هم به عطف نمودیم و گزارهای شرطی تشکیل دادیم که مقدمات استدلال،مقدم آن و نتیجهی استدلال، تالی آن قرار گیرد،در این صورت شرطی حاصل صادق باشد» ]sanford,1992:19[ .
از میان منطقدانان مهمی که در جریان این دورهی طولانی زندگی میکردند،میتوان به افراد زیر اشاره کرد: جالینوس:پزشک مشهور در قرن دوم بعد از میلاد که «مقدمهی جدلی»او تنها متن درسی منطقی باقیمانده از یونان قدیم است."