چکیده:
در پژوهش حاضر کوشش شده، تصویر و جایگاه زن در داستانهای عامیانه«سمک عیار»و
«دارابنامه»بررسی و تحلیل شود.این پژوهش تأکید دارد:زن در داستانهای عامیانه،
برخلاف اشعار و آثار کلاسیک، حضوری مؤثر و سازنده دارد و در عین این که در
اندیشهورزی، حکومت، پهلوانی، عیاری و عشق، حضوری تأثیرگذار دارد، گاه در پارهای
موارد، مورد توهین قرار میگیرد و حضورش نادیده انگاشته میشود.چون داستانهای
عامیانه، متعلق به عامه مردم هستند، زنان این داستانها مانند زنان در طبقات فرودین
جامعه، حضوری گستردهتر از زنان اشراف دارند.به طور کلی حضور زن در این داستانها
به واقعیت نزدیک است و تصویری به نسبت واقعبینانه از چهره وی نمایانده میشود.به
عبارت دیگر نه چهره کاملا مثبت دارد و نه کاملا منفی.
خلاصه ماشینی:
"جالب است که این زن در پادشاهی خود تا حدودی موفق است؛چون حدود سی سال پادشاهی میکند و چون قیصر روم به تشویق بزرگان قدرت طلب ایرانی، با سپاهی بزرگ به ایران حمله میکند، راوی داستان پشیمانی و رضایت مردم را از پادشاهی او چنین توصیف کرده است:«همه سپاه روم، دست یکی کرده بودند و غارت و بیداد میکردند و همه ایرانیان از کرده، پشیمان شده بودن و از بهر هما میگریستند و ایرانی را حرمتی نبود در پیش آن رومیان»(طرسوسی، 2/259:1346).
برای نمونه، در داستان رستم و سهراب، پس از حضور گردآفرید، در جنگ با سهراب، فقط راوی، ابیاتی را در وصف دلاوری او بیان میکند(فردوسی، 2/185:1373)و دیگر سخنی از وی گفته نمیشود و شخصیت وی مورد قضاوت شخصیتهای داستان قرار نمیگیرد؛در صورتی که زنان پهلوان در داستانهای عامیانه، حضور پیوسته و مؤثر خود را تا پایان داستان و در اغلب ماجراها حفظ میکنند؛زنان پهلوانی مانند مردان دخت در سمک عیار و پوران دخت در دارابنامه، حتی پس از ازدواج در صحنههای نبرد حضور مییابند و در بسیاری از مواقع، خود، فرماندهی لشکر را به عهده میگیرند و جالب است که مردان دخت، شرط موافقت خود را برای ازدواج با فرخروز، باز نداشتن فرخ روز، وی را از حضور در میدانهای جنگ میداند و جالبتر این که این زنان در موارد متعددی مورد قضاوت اشخاص داستان قرار میگیرند و خودشان نیز برای اثبات تواناییهای خود میکوشند."