خلاصه ماشینی:
"نتایج تحقیق نشان داد که والدین این کودکان اعتقاد داشتند که عمدهترین تأثیری که کودک عقبمانده ذهنی بر خانواده گذاشته است،احساس خجالت است که این میزان احساس بستگی به شدت عقبماندگی فرزند نیز داشت.
از جمله لیندزی و استوارت{P13P}(1989)و راجر{P14P}(1985)معتقدند که در چنین خانوادههایی خواهران و برادران {P(1)- Farber P} {P(2)- Cummings P} {P(3)- Bradshaw & Lawton P} {P(4)- Burden P} {P(5)- Turnbull & Turnbal P} {P(6)- Blacher P} {P(7)- Bayley & Rie P} {P(8)- Donovan P} {P(9)- Holroyd & McArthur P} {P(10)- Haldy & Hanzlik P} {P(11)- Bristol & Schopler P} {P(12)- Rosenberg & Robinson P} {P(13)- Lindsey & Stwart P} {P(14)- Rodger P} سالم،افراد فراموششدهای هستند که مجبورند مسئولیت نگهداری و مراقبت از برادر یا خواهر عقبمانده ذهنی خود را داشته باشند.
همچنین این یافتهها با مطالعات انجام شده همسویی دارد،چنانچه اکثر تحقیقات اولیه در مورد خانواده کودک معلول ذهنی نشان میدهند {P(1)- Patton,Payne,& Beirne-Smith P} که وجود چنین کودکانی تأثیرات منفی از قبیل طلاق،مسائل خانوادگی و یا افسردگی بر خانوادههایشان داشته است(برادشو و لاتون،1978؛بردن،1980؛و کامینگز،1976).
این یافتهها با نتایج تحقیقاتی همسو است که نشان دادهاند تأثیر کودک معلول ذهنی بر سایر فرزندان همیشه منفی نیست و اثرات مثبتی نیز گزارش شده است،چنانچه چینیتز(1981)نیز معتقد است هنگامیکه به فرزندان در مورد نگهداری کودک معلول ذهنی مسئولیت داده شود،آنان احساس رضایت بیشتری میکنند و این امر باعث تسهیل رشد احساساتی از قبیل عشق،مهربانی و انساندوستی میشود."