چکیده:
در این مقاله، وابستگی های متقابل سه بخش اصلی اقتصاد کشور یعنی کشاورزی، صنعت و خدمات را در دو رویکرد ماتریس حسابداری اجتماعی؛ رویکرد ماتریس ضرایب فزاینده متعارف و رویکرد ضرایب فزاینده تجزیه شده در قالب تحلیل مسیر ساختاری مطالعه و محاسبه می کنیم. رویکرد اول، تاثیر توسعه و گسترش یک حساب بر حساب دیگر را به طور همه جانبه به دست می دهد. اما از اینکه تاثیر مذکور چه مسیرهایی را طی می کند و نقش فعالیت های تولیدی، عوامل تولید و نهادهای داخلی جامعه در فرایند تولید چیست، اطلاعی به دست نمی دهد. این خود می تواند محدودیت هایی را هم برای تحلیل گر و هم برای سیاست گزار فراهم کند. رویکرد دوم، ضمن اینکه مسیرهای مختلف ناشی از تاثیر توسعه و گسترش یک حساب بر حساب دیگر را آشکار می کند، حلقه ها، مدارها و شبکه هایی را که در هر مسیر ایجاد می شود به صورت کمی نشان می دهد و به این ترتیب، می تواند زمینه تحلیل اقتصادی – اجتماعی را در یک نظام پیچیده فرایند تولید در جهت سیاست گزاری فراهم کند.
با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1375، رویکردهای فوق را برای اقتصاد ایران مطالعه و نشان می دهیم که ماتریس ضرایب فزاینده متعارف فقط زمینه اتخاذ سیاست گزاری اقتصادی را در خصوص توسعه وگسترش بخش ها فراهم می آورد، حال آنکه شناسایی مسیرهایی که از تجزیه تاثیر همه جانبه حاصل می شود، این امکان را فراهم می آورد که صرف اتخاذ سیاست های اقتصادی موجب افزایش تولید نخواهد شد. تحقق این امر نیاز به سیاست گزاری های همزمان اقتصادی و اجتماعی دارد.
In this paper we analyze quantitatively the interrelationship between three major sectors of the Iranian economy، viz. agriculture، industry and services. We apply two approaches of Social Accounting Matrix (SAM)، Namely; conventional multiplier and decomposed multiplier based on structural path analysis. The former illustrates the global effect of one account on the other without revealing the complexities of the socio-economic production processes. The latter depicts different paths as well as loops، circuits and network that have been generated in each path، thereby providing a wide scope to socio–economic analysis. In our study، we have used the Iran's 1996 SAM. The overall results suggest that in order to increase production، mere economic policies are not sufficient and therefore، supplementary socio –economic policies are required.
خلاصه ماشینی:
"با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1375،رویکردهای فوق را برای اقتصاد ایران مطالعه و نشانمیدهیم که ماتریس ضرایب فزاینده متعارف فقط زمینه اتخاذ سیاستگزاری اقتصادی را درخصوص توسعه وگسترش بخشها فراهم میآورد،حال آنکه شناسایی مسیرهایی که از تجزیه تأثیر همهجانبه حاصل میشود،اینامکان را فراهم میآورد که صرف اتخاذ سیاستهای اقتصادی موجب افزایش تولید نخواهد شد.
تأثیر همهجانبه(ضرایب فزاینده متعارف)در الگوی ماتریس حسابداری اجتماعی در بخشهای قبلی مشاهده کردیم که تأثیر مستقیم یک قوس،تأثیر مستقیم یک مسیر اولیه و تأثیرکل میتوانند مسیرهای مختلف را همراه با مدارها و حلقههای مربوط ناشی از افزایش یک واحدمشخص اقلام تزریقی حساب مبدأ را بر حساب مقصد نشان دهند.
تأثیر همهجانبه از طریق تراز تولید ماتریس حسابداری اجتماعی به صورت زیر بیان میشود: (9)(به تصویر صفحه مراجعه شود)در رابطه فوق،(به تصویر صفحه مراجعه شود)یک بردار ستونی است که در آن اقلام برونزای سه حساب اصلی درونزای SAM مانند؛حساب تولید،حساب عوامل تولید و حساب نهادها تشکیل شده است.
بهطور کلی 87/2 درصد از کل افزایش 0/331 میلیارد ریال تولید بخش کشاورزی در سه مسیر 3،4 و 5 متمرکز شده است که تعاملات بخشهای اصلی،عوامل تولید مربوط به تعاملات واسطهای بین بخشیاست(جمع مسیرهای 1 و 2 ستون(6)جدول(5)).
نتایج به دست آمده درسناریوی 5(تأثیر خدمات بر کشاورزی)نشان میدهند که 65 درصد از کل افزایش تولید بخشکشاورزی(0/331 میلیارد ریال)در مسیر 4 ایجاد شده است."