خلاصه ماشینی:
"آغاز گفتار استاد شکوری در این موضوع است که نابودی زبان با نابودی قومیت هم معنی میباشد:«سرشماری اهالی در سال 1926 نشان داد که از اول در اتحاد شوروی 194 ملت موجود بود،اما در جان شمار سال 1979 معلوم گردید که همگی 101 ملت باقیمانده است؛یعنی در ظرف پنجاه سال شمارهء ملتها قریب دو برابر کم شده است.
«اگرچه از سدهء 5 هـ/11 م دولت سامانیان بر هم خورد و حکومت به دست استیلاگران ترک گذشت،فارسی دری در زیست و معیشت، سیاست و کشورداری-علم و ادبیات موقع خود را تا رفت مستحکم مینمود و تا سدهء هفتم هجری(سیزدهم میلادی)به دیگر منطقههای ایران تاکنونی گسترش یافت و در بعضی گشورهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) روی جلد کتاب روزگار شاعر درباری همسایه هم دامن پهن کرد و تا نیمهء سدهء 13 هـ/19 م در هندوستان زبان رسمی بود»(ص 74).
ن. بولدروف؛«خوشبختی با بزرگزاده روبهرو شدن نصیب من نگردید»گفتن پولادتالیس؛«علم زبانشناسی تاجیک با نام عینی،فطرت و بزرگزاده آغاز میگردد»نوشتن عبد السلام دهاتی ما را در حیرت میگزارند،و همزمان عهدهدار مینمایند که بالای صفحات زندگی پراسرار و آثار گرانبهای استاد لطفالله بزرگزاده دور و دراز غرق اندیشه بشویم و آن همه اسرار نهان را آشکار کنیم و پیشکش به ملت شریف نماییم»(ص 7-6) وی در 1909 م در روستای«نوگلیم»شهر اسفره به دنیا آمد،در مدرسههای اسفره و خوفند، آموزشگاه،اوفا،دانشگاه سمرقند تحصیل کرد،همهء تحصیلاتش به ترکی ازبکی بود که از نتیجههای خرابکاریهای پان ترکیستها بشمار میآمد.
و باز در همان سال مقالهء کلانی دربارهء زبان نوشت و در روزنامهء ازبکی«لنین بیراقی»(پرچم لنینی»)به چاپ رساند و برای بحثی جدی آغاز نهاد که به سرنوشت زبان تاجیکی نیز ربطی داشت."