خلاصه ماشینی:
"در چنین شرایطی برای کسی مثل من که سالها بیهوده در میان شرححال نامههای مربوط به تاریخ معاصر ایران به دنبال کتاب با ارزشی بوده است،«چهره مرموز ایرانی» The Persian Sphinx نوشته عباس میلانی یک کتاب خواندنی با ارزش است.
و شاه که بقول میلانی در پانزده سال اول سلطنتش بوسیلهء رهبران کشورهای خارجی و نیز نخست وزیران (به تصویر صفحه مراجعه شود) متکی به خود سخت تحقیر شده بود،کسی را بهتر از هویدا نمیتوانست بیابد که در یکی از سالهای آخر نخست وزیریش در مصاحبهای با مجله اکسپرس چاپ پاریس گفته بود:«من منشی اعلیحضرت هستم.
» میلانی در بخش دوزادهم شرححالنامه هویدا،آنجا که به ذکر روابط او با اردشیر زاهدی- وزیر امور خارجه-و نقش شاه در اختلاف بین آن دو میپردازد،به درستی و روشنی نشان میدهد که شاه سخت دیکتاتور بود و سیاست«تفرقه بینداز و حکومت کن»را دنبال میکرد، زاهدی تربیت و مبادی آداب بودن را ضروری نمیدانست و هویدا برای حفظ نخست وزیری هر تحقیری را میپذیرفت.
ولی از گفتهاش چنین برمیآید که همه سرکردگان رژیم انتظار دیدار خداحافظیش را داشتهاند و از همهء آنها را محروم گذاشته است،جز هویدا!اتکاء به گفتههای بنی صدر و نادیده گرفتن منابع دیگر برای بخش اول کتاب،نقص بزرگ این قسمت از کتاب است.
ولی برای هویدا این گناه کافی بود که فرمانبردار سربراه شاه و همه کسانی بود که با اعمالشان سد راه یک پیشرفت طبیعی و ممکن شدند و در کشوری سبب یک انقلاب بنیان کن شدند که مهیا کردن شرایط برای بوجود آمدن یک محیط انقلابی کار آسانی نبود."