چکیده:
تمرکز بر نقش عامل سرمایه در ایجاد اشتغال به عنوان رویکرد حاکم بر سیاستهای مرتبط با اشتغال و توزیع متناسب اعتبارات با هدف اشتغالزایی در بخشهای مختلف اقتصادی تداعی کننده این امر است که از دیدگاه سیاستگزاران اقتصادی عامل سرمایه به عنوان مکمل نیروی کار در کلیه بخشهای اقتصادی و زیربخشهای مربوط به شمار می رود. در این مقاله تاثیر سرمایه گذاری بر اشتغال در کلیه زیربخشهای صنعت )به تفکیک کد دو رقمی (ISIC در قالب رهیافت پویای تقاضای نیروی کار و بر اساس روشهای همگرایی برآورد و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان داده است که رتبه های اول تا پنجم از نظر میزان تاثیر سرمایه گذاری بر اشتغال به ترتیب، به زیربخشهای «صنایع نساجی، پوشاک و چرم»، «صنایع چوبی و محصولات چوبی»، «صنایع غذایی، دخانیات و آشامیدنیها»، «صنایع ماشین آلات، تجهیزات و ابزار و محصولات فلزی» و «صنایع کانی غیرفلزی» اختصاص دارد. اما در مورد زیربخشهای «صنایع کاغذی، مقوا، چاپ و صحافی»، «صنایع شیمیایی» و «صنایع تولید فلزات اساسی» به دلیل معنی دار نبودن ضریب متغیر موجودی سرمایه در توابع تقاضای مربوط، جایگاه و میزان دقیق تاثیر سرمایه گذاری بر اشتغال به طور مشخص قابل بحث نیست
Investment is perceived as a major factor in job creation in almost all sectors of the economy and by the policymakers. In this paper، we investigate if investment has the same effect on the job creation in all the Iranian manufacturing sub-sectors using the data with two-digit ISIC codes.
Research findings reveal that the first to fifth strongest effects are among the “textile، wearing apparel and leather products"، "wood and products of wood"، "food، beverage and tobacco products"، "machinery، equipment and metal instruments products"، and "non- metallic mineral products"، respectively. As for the "basic metal"، "chemical products" and "paper، publishing and printing "، there is no significant statistical relationship between investment and employment
خلاصه ماشینی:
"براساس روابط فوق،دربارۀ تأثیر سرمایهگذاری بر اشتغال در زیربخش صنایع غذایی،آشامیدنیها ودخانیات مثبت و معنیدار بودن ضرایب متغیرهای موجودی سرمایه و ارزش افزوده در تابع تقاضاینیروی کار و همچنین،مثبت و معنیدار بودن ضریب متغیر ارزش افزوده در بردار مقید دوم به عنوانتابع سرمایهگذاری بنگاه ما را به این نتیجه میرساند که در زیربخش فرایند تولید بنگاهها با استراتژیتوسعۀ هر دو نهاده در جریان گسترش مقیاس تولید سازگار است.
مطلبی را که میتواندر مورد اثرگذاری سرمایهگذاری بر اشتغال بر نتایج فوق افزود این است که با توجه به مثبت و معنیداربودن ضرایب متغیرهای موجودی سرمایه و ارزش افزوده در تابع تقاضای نیروی کار از یک طرف،ومعنیدار نبودن ضریب ارزش افزوده در تابع تقاضای سرمایهگذاری،میتوان پی برد که استراتژی مورداستفاده در فرایندهای تولید در زیربخش مذکور با استراتژی تمرکز بیشتر بر گسترش یک نهاده(تکیهبر عامل نیروی کار)سازگاری بیشتری نشان میدهد.
همچنین معنیدار بودن ضرایب جملات تصحیح خطا در الگوی مربوط به زیربخش صنایع شیمیایی،بدین معنی است که براساس هریک از جملات تصحیح خطای اول و دوم در هر سال به ترتیب 0/33 و&%02405AEPG024G% 0/04 درصد از عدم تعادل یک دوره در تقاضای نیروی کار در دورۀ بعد تعدیل میگردد که حاکی ازکند بودن سرعت تعدیل است.
اما زیربخشهای صنایع کاغذی،مقوا،چاپ و صحافی،صنایع شیمیایی و صنایع تولید فلزات اساسی از نظر میزان تأثیر سرمایهگذاری بر اشتغال،به دلیل معنیدار نبودن ضریب متغیرموجودی سرمایه در توابع تقاضای نیروی کار این زیربخشها،از جایگاه مشخص و روشنی برخوردارنیستند و براساس نتایج به دست آمده ارتباط معنیدار آماری بین سرمایهگذاری و اشتغال در اینزیربخشها وجود ندارد."