خلاصه ماشینی:
"وجه تسمیۀ نوروز در باب وجه تسمیۀ نوروز تاریخ نویسان و محققان عقاید مختلفی ذکر کردهاند که بیشتر بافسانه شبیهترست تا حقیقت،اما چون آوردن آنها خالی از لطف نیست برخی یاد میشود: فردوسی سرایندۀ نامور ضمن شرح پادشاهی جمشید1سروده است، «چو آن کارهای وی آمد بجای#ز جای مهین برتر آورد پای بفر کیانی یکی تخت ساخت#چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت که چون خواستی دیو برداشتی#ز هامون بگردون برافراشتی چو خورشید تابان میان هوا#نشسته برو،شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر تخت اوی#فرو مانده از فرۀ بخت اوی بجمشید بر،گوهر افشاندند#مر آن روز را«روز نو»خواندند سر سال نو هرمز فروردین#برآسوده از رنج تن،دل ز کین بزرگان بشادی باراستند#می و جام و رامشگران خواستند چنین روز فرخ از آن روزگار#بمانده از آن خسروان یادگار» (به تصویر صفحه مراجعه شود) ابن البلخی مؤلف«فارسنامه»راجع بچگونگی پدید آمدن جشن نوروز گفته2: ...
» تا اوان شهریاری هرمز بن شاپور این رسم و آیین برقرار بود از آن پس فاصله و تفاوت میان نوروز عامه و خاصه از میان برخاست و بیکدیگر پیوسته شد،چنانکه باجمال اشاره گردید در پنج روز اول همۀ مردم برسیدن جشن نوروز شادیها میکردند و بسرور و خوشی میپرداختند-بجا آوردن آداب نوروز خاصه در دربار پادشاهان با شکوه و جلال بود-بقول خیام1«آئین ملوک عجم (به تصویر صفحه مراجعه شود) از گاه کیخسرو تا بروزگار یزدجرد شهریار که آخر ملوک عجم بوده چنان بوده است که نوروز نخست کس از مردمان بیگانه موبد موبدان پیش ملک آمدی با جام زرین پرمی،و انگشتری، و درمی و دیناری خسروانی،و یک دسته خویدسبز رسته و شمشیری و تیر و کمان،دوات و قلم، و اسپی و بازی و غلامی خوبروی،و ستایش نمودی و نیایش کردی او را بزبان پارسی بعبارت ایشان چون موبد موبدان از آفرین بپرداختی پس بزرگان دولت درآمدندی و خدمتها پیش آورندی."