خلاصه ماشینی:
و عظمت طوفانها خودنمائی میکنند-ناگهان در شدیدترین لحظات طوفان-تاریکیها از هم میدرند-سیاهی از آسمان رانده میشود و صفای روز در مقابل ما میدرخشد و جلوه میکند.
کدام پیروزی است که با این شاهکار برابری کند؟ پیروزی بزرگ عظیم در اینجاست که یک انسان بدبخت بیچاره،بیمار و دردمند که دنیا او را از شادمانی محروم کرده است شادمانی را ایجاد میکند و بجهانیان میبخشد.
او از رنج خود و تیرهبختی خود شادمانی را میساخت و این هنر خود را در جملهء مغرورانهای که خلاصهءزندگانی اوست بیان کرده است.
جملهای که شعار همه ارواح دلیر و بیباک جهان است.
شادمانی از راه رنج.
سخن سخن دارد بدنیا اعتباری سخن نیکوتر از هر یادگاری سحن صلح و خصومت را کلیدست سخن آرایش گفت و شنید است سخن مفتاح گنج مهربانیست سخن حلال اشکال معانیست سخن آب دم تیغ زبانست نهال نطق سرسبز از بیانست متاعی بهتر از جنس بیان نیست کلید دلگشائی جز زبان نیست بخونگرمی در الفت گشاید باندک التفاتی دل رباید سخن را پایهء قیمت بلند است کسی قدرش نمیداند که چندست «داور قلی مصنف قصص الخاقانی» جنبش اول که قلم برگرفت حرف نخستین ز سخن درگرفت از بر ایزد سخن آمد نخست سکه هستی بسخن شد درست زینت آدم بسخن شد پدید قفل زبان را سخن آمد کلید گرنه سخن رشتهء جان تافتی جان سر این رشته کجا یافتی «نظامی» سخن از عرش برین آمده است بهر پاکان بزمین آمده است قلم و لوح بکار سخناند روز و شب نقش و نگار سخناند نیست در کان گهری بهتر از این یا در امکان هنری بهتر از این بسخن زنده شود نام همه بسخن پخته شود خام همه «جامی»