چکیده:
پیش سخن
در دین اسلام که نخستین واژه طلیعه بعثت پیامبر گرامی آن (ص) با ((خواندن)) آغاز شده و (آموختن آنچه انسان نمی داند)، از ارزش های جماعت (ایمان آورندگان) به حساب آمده است، به درستی می توان دانش ودانش آموزی را از معیارهای برین آن به شمار آورد. در این آیین، اعتبار علم وشرافت علمی، وظیفه و تکلیف دانش اندوزی و پیوند بر دوام آموزش با پرورش و تعلیم با ترکیه، آموختن در هر زمان و در هر مکان، کوشش در نشر و گسترش دانش و فراهم آوردن شرایط ممتاز آموزش و پرورش برای همگان و احترام به معلمان و آموزشگران، ازهنجاری های نیکو وهدف های والای فرهنگی جامعه محسوب شده است.
در این باره در تاریخ تمدن اسلام، پژوهشهای مفصل گوناگونی انجام گرفته ودر مجموع، شیوه ها و روش های آموزشی در پیوند مستقیم و کارا با عقایدی تحقق یافته که بر جامعه های نو مسلمان، خاصه ایران، حاکمیت داشته است. بر طبق این اعتقادها، انسان حیات فردی و خانوادگی و اجتماعی خود را در پیوند با بی نهایت (=خدا) سامان می دهد و با ابتکارو خلاقیت و سازندگی های مستمر، به سوی آن مبدای هستی در حرکت است. تربیت چنین انسانی در جامعه ای پویا، هدف بنیادی اسلام و نهادهای آموزشی آن در سطوح مختلف بوده است.
خانه و درسخانه و به مرور مکتب و مکتبخانه، به گونه نهادهای آموزش و پرورش خردسالان درایران عصر اسلامی، در پی (فتوحات) اولیه، حیات فرهنگی خود را به دست آورده، پس از تحولات بسیار، واپسین تکاپوی تاریخی خود را تاکنون نیز ادامه داده و با اینکه به صورت های گوناگون درسراسر جهان اسلام تبلور عملی داشته، به دلایل خاص تاریخی و فرهنگی، درسرزمین های ایرانی نشین از مقبولیت بیشتری بر خوردار بوده است.
پیش از سازمان یابی کم و بیش رسمی نهاد ویژه آموزش کودکان و نوجوانان – یعنی مکتبخانه – تلاش هایی را مسلمانان در امرآموزش وپرورش انجام داده اند که در پی آن، نهاد یاد شده اجتماعی با نظام های گوناگون فرهنگی پدید آمده است.
در این نوشتار، چگونگی این حرکت تاریخی – فرهنگی جامعه بررسی و شرایط اجتماعی تاسیس آن نهاد آموزشی – مردمی ممتاز، در شش سده اسلامی، روشن شده است ...
خلاصه ماشینی:
"خانه و درسخانه و به مرور مکتب و مکتبخانه، به گونه نهادهای آموزش و پرورش خردسالان در ایران عصر اسلامی، در پی«فتوحات»اولیه، حیات فرهنگی خود را به دست آورده، پس از تحولات بسیار، واپسین تکاپوی تاریخی خود را تا کنون نیز ادامه داده و با اینکه به صورتهای گوناگون در سراسر جهان اسلام تبلور عملی داشته، به دلایل خاص تاریخ و فرهنگی، در سرزمینهای ایرانینشین از مقبولیت بیشتری برخوردا بوده است.
گلدزیهر (1) با نقل چهار حدیث درباره ام سلمه، عمرو بن میمون بن عمر، ابو اسید و ام دردا، از محلی یاد میکند که در آغاز اسلام جهت قرآنآموزی ایجاد شده بود و در آنجا، خواندن و نوشتن نیز تعلیم میشده و چنین به نظر رسیده است که کودکان نخست در خانههای اشخاص به صورت«درسخانه»جمع میشدند و به مرور این جمع به مسجد انتقال یافته است و سپس به دلایلی که پیشتر اشاره شد، در اماکن دیگری که با عنوان مکتب یا مکتبخانه(-کتاب)از آنها یاد میشود، مجلسهای تعلیم برگزار شده است(همان، ص 47-45).
پدیده فرهنگی«مکتبخانه»که بیانگر تأسیس نهادهای رسمی آموزش ابتدایی برای کودکان و نوجوانان است، با آنکه از همان آغاز فتوحات اسلامی در پارهای منطقهها کارایی پیدا کرد، به دور از هر«تقدم»و«تأخر»، با انواع دیگری از شیوههای آموزشی و پرورشی هماهنگی و تقارن یافت که مشهورترین آنها نظام تربیتی «مودبان»برای کودکان گروههای«مرفه»جامعه و«مربیان»برای گروههای«ترابی»و «معلمان»برای کودکان و نوآموزان در خانهها بوده که در سراسر جهان اسلام توسعه یافته است."