چکیده:
متنبی و فردوسی-دو شاعر گرانقدر عرب و ایرانی-هر دو به داشتن اشعار حکمی مشهور و
ملقب به حکیم هستند؛و از شاخصههای بارز شعر هر دو، وجود اشعار حکیمانه است.
پژوهشهای تطبیقی بین حکمت این دو گوینده بزرگ، حاکی از وجود مضامین مشترک بسیار
است.این اشتراک در مضمون به گونههای مختلف، از جمله توارد و تأثیرپذیری هر دو از
فرهنگ اسلامی، قابل تفسیر و تحلیل است.در این میان، بخشی از مفاهیم مشترک این دو
شاعر در حکمت و ااندرزهای ایران باستان دیده میشود.با توجه به اعتقاد محققان بر
سیرابی فرهنگ عربی و عهد عباسی از آبشخور فرهنگ و حکمت ایران باستان، و تدوین
شاهنامه براساس منابع پهلوی و باستانی ایران، میتوان به این اعتقاد رسید که لااقل
بخشی از این مضامین
مشترک، در حکمت ایران قبل از اسلام ریشه دارد و فردوسی به شکل مستقیم و متنبی به
شکل غیر مستقیم از فرهنگ ایران باستان متأثر شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"از دیگر سو، عشق و شیفتگی حاکمان عباسی، از جمله هارون الرشید، به حمت ایران(-ابن ابی الحدید، 1371:ج 4، ص 137)و توصیه«مأمون»به آموزگار فرزندش که او را علاوه بر قرآن، کلیله و دمنه و عهد اردشیر بیاموزد(مبرد، الفاضل، ج 4، ص 25؛به نقل ازعاکوب، 1374:75)و این توصیف مأمون درباره کتاب جاودان خرد«به خدا سوگند حکمت این است نه آنچه ما داریم که چرخش بیهودهی زبان در دهانمان است»(ابن مسکویه، 1952:21 و 22)، نشانه اعجاب و شیفتگی عباسیان به فرهنگ ایرانی است که همه شئون دولت و ملت آنها را تحت تأثیر قرار داد و همین موجب حمایت آنها از ترجمه این متون شد.
نکته لازم در این بخش این است که ارائه شواهد اشتراک مضمون و معنی بین اشعار متنبی و فرهنگ باستانی ایران در این تحقیق بیش از صد مورد است که ذکر همه آنها، به کاری بیش از این مقاله نیاز دارد؛و به همین دلیل، دامنه کار را به مقایسه مضامین مشترک اشعار متنبی، فردوسی و ریشه ایرانی آنها محدود و به ذکر 20 مورد از آن اکتفا میکنیم.
فردسی نیز به این حقیقت تلخ اشاره میکند: مروت نپاید گرت چیز نیست همان جاه نزد کست نیز نیست (383/4) در مینوی خرد، ضمن تأکید بر احترام صاحب مال و ثروت، شرط پاکی و تلاش برای به دست آوردن آن نیز مطرح شده است: و مرد بسیار خواسته که از کوشش درست، دارایی اندوخته است و با کار نیک و شادی بخورد و نگاه دارد، او را مهتر و بهتر و برترین باید شمرد."