چکیده:
در این مقاله، اعتبار سازهای و روایی متن فارسی پرسشنامه گیبسون 1 و دمبو 2
(1984)برای اندازهگیری خود اثر بخشی معلمان دبیرستانها ارزیابی و تجزیه و تحلیل
میشود.با استفاده از پنج مرحلهای که بوهرنستات 3 (1984)برای ارزیابی اعتبار
سازهای وسایل اندازهگیری مشخص کرده است، تحلیل عاملی نتایج حاصل از 1730 دبیر
دبیرستانهای شهر تبریز با روشهای چرخشی و غیرچرخشی، به استخراج دو عامل-که همخوانی
کامل با عوامل استخراج شده در مطالعه گیبسون و دمبو(1984)و ویلفوک 4 و هوی 5
(1990)داشتند-منجر گردید.از این میان، نه گویه برای اندازهگیری بعد اثر بخشی شخصی
و هفت گویه برای اندازهگیری بعد اثربخشی تدریس حاصل شد.16 گویه حاصل از این تحلیل،
بار دیگر برای تأیید ساختار نظری سازه عنوان شده و همچنین ارزیابی روایی آن، مورد
تجزیه و تحلیل عوامل تأییدی قرار گرفتند.سه سؤال اساسی در این تحقیق مطرح بود:اول اینکه، ابعاد خود اثربخشی معلمین در
ایران کداماند؟و آیا این ابعاد در جوامعی که از لحاظ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، و
نظامهای آموزشی متفاوت هستند، ثابتاند؟دوم، چگونه ابعاد مورد بحث با نظریه
(تئوری)خود اثربخشی باندورا مربوطاند؟و سوم، پایداری درونی متن فارسی پرسشنامه
مذکور چگونه بوده است و این متن تا چه حد با صورت انگلیسی آن همخوانی دارد.نتایج
حاصله، حاکی از همسانی(ایزومورفیسم)بسیار زیاد متن انگلیسی با ترجمه فارسی، اعتبار
سازهای و روایی بسیاد زیاد، همچنین قبات عملکرد، قابلیت تکرارپذیری و بازیافت
پذیری این وسیله-هم از لحاظ نظری و هم از نظر تجربی-در زمینههای تاریخی، فرهنگی،
اجتماعی و آموزشی متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
"همسو با نظرات هوی و ترایاندیس در این زمینه، گر چه اعتبار و روایی این وسیله را مطالعات متعددی در کشورهای غربی، بخصوص آمریکا، ارزیابی و تأیید کردهاند، ولی زمینههای متفاوت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی دانشآموزان، معلمان و نظام آموزش و پرورش ایران از یک سو، و بار فرهنگی حاکم بر گویههای متن اصلی و همچنین احتمال نبود همسانی کامل بین فضای مفهومی واژگان مورد استفاده در متن اصلی و ترجمه آن از سوی دیگر، اعتبار و روایی این وسیله را پیوسته زیر سؤال برده، این پرسش را مطرح میکند که با این وسیله چه مفهومی در آموزش و پرورش ایران اندازهگیری میشود؟آیا ساختار نظری مفهوم خود اثربخشی، به گونهای که باندورا آن را توسعه داده است، با صورت فارسی این وسیله در جامعه معلمان ایرانی قابل اندازهگیری، بازیافتپذیر، و تکرارپذیر هست؟یا نه؟در تحقیق حاضر به طور اخص، سه سؤال اساسی مطرح است:نخست، ابعاد خود اثربخشی معلمان در ایران کداماند و آیا این ابعاد، در جوامعی که از لحاظ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و نظامهای آموزشی متفاوت هستند، ثابتاند یا نه؟دوم، ابعاد مورد بحث چگونه با نظریه(تئوری)اثربخشی باندورا مربوطاند؟سوم، پایداری درونی وسیله اندازهگیری مربوط به خود اثربخشی معلمان چگونه بوده و صورت فارسی وسیله فوق، از لحاظ سازهای، تا چه حد با صورتهای پیشینه نظری تحقیق انگلیسی آن، به لحاظ سازهای، همخوانی دارد؟(1)."