خلاصه ماشینی:
"شاید به دلیل موفقیت تعداد قابل ملاحظهای از بهرهبرداریهای تجاری شخصی در مناطق از کشور و حرکت برخی از واحدهای تعاونی مشاع موفق، به سمت بهرهبرداریهای تجاری و نیاز مبرم بهره برداریهای دهقانی و تعاونیهای مشاع نیمه موفق به حمایت مالی و اعتباری شرکتهای تعاونی تولید کشاورزی و مهمتر از همه اعتقاد همه کارشناسان و مدیران کشاورزی به رشد و توسعه واحدهای بهرهبرداری تجاری و تعاونیهای تولید کشاورزی، نظامهای بهرهبرداری مطلوب و مناسب محقق توجیهپذیر باشد ولی تحقیق آقای دکتر عبداللهی و همکاران دارای اشکلاتی است: اولین اشکال مربوط به انتخاب تعداد واحدهای بهرهبرداری نمونه است.
** با توجه به انحلال کشت و صنعتها و برخی از واحدهای تجاری شخصی در سایر مناطق کشور(بویژه گرگان و دشت که احتیاج به تحریر دفاتر ویژه دارد)این سؤال مطرح میشود که: تعاونیهای مشاع که در بعد از انقلاب به جای کشت و صنعتها، شرکتهای سهامی زراعی و تعاونیهای تولید کشاورزی مطرح شدند و اعضای آنها با عمران و آباد کردن اراضی کشت و صنعتها و پرداخت قیمت اراضی و بدهیهای مجریان طرحهای سابق به موفقیتهایی دست یافتهاند *** و تا کنون با کمترین اعتبارات دریافتی بیشترین تولید را در واحد سطح دارا بودهاند، اختصاص رتبه یک برای کشت و صنعتها و رتبه سه برای تعاونیهای مشاع چه مفهومی دارد و آیا منطقی است یا خیر؟!رتبه یک ممکن است برای هشت کشت و صنعت وابسته به وزرات کشاورزی قابل قبول باشد ولی برای بقیه کشت و صنعتهای دلتی و خصوصی که وجود یا عدم آنها مورد تردید است تأمل بیشتری را میطلبد."