چکیده:
در این مقاله سه مألفه جهانیشدن، شهروندی و دین بررسی شده است.از آنجا که
جهانیشدن و دین از طرفی در فرازمانی و فرامکانی بودن اشتراک دارند و از طرف دیگر
شهروندی معرف نوعی التزام به قوانین مدنی و تعلقات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است
که مرز جغرافیایی و سیاسی، در محدوده یک کشور، دارد و بر ضوابط حقوقی دولت- ملت
تأکید میکند، احتمال دارد نوعی چالش بین جهانیشدن به لحاظ مفهومی تبیین، سپس با
تکیه بر نظیریه مارشال و ترنر مفاهیم شهروندی تحلیل و پس از آن دیدگاه این دو متفکر
بزرگ نقد شده است.با توجه به خلا نظری در الگوی شهروندی، در خصوص شهروندی و تعلق
اجتماعی در میان مسلمانان بریتانیا مطالعه میدانی انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که جهانیشدن و دین از طرفی در فرازمانی و فرامکانی بودن اشتراک دارند و از طرف دیگر شهروندی معرف نوعی التزام به قوانین مدنی و تعلقات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که مرز جغرافیایی و سیاسی، در محدوده یک کشور، دارد و بر ضوابط حقوقی دولت- ملت تأکید میکند، احتمال دارد نوعی چالش بین جهانیشدن به لحاظ مفهومی تبیین، سپس با تکیه بر نظیریه مارشال و ترنر مفاهیم شهروندی تحلیل و پس از آن دیدگاه این دو متفکر بزرگ نقد شده است.
جهانیشدن و شهروندی از آنچه گفته شد، میتوان نتیجه گرفت که شهروندی مقولهای است که از یک طرف با احساس تعلق اجتماعی و هویت ملی و در کشورهای مذهبی، هویت دینی و فرهنگی ارتباط دارد و از طرف دیگر با چگونگی نظام سیاسی و اقتصادی مرتبط است.
3. تضعیف قدرت دولت در این روند که مواجهه شهروندان کشورهای در حال توسعه با منابع اقتصادی دنیای توسعه یافته بعد جهانی پیدا کرده است، اقتدار دولت-ملتها در مخاطره جدی قرار گرفته است، تصمیمات و سیاستهای ملی کشورهای در حال توسعه به دلیل فرار نیروی انسانی کارآمد و متخصص و سرمایههای کلان بخش خصوصی با بنبست روبهرو میشود و در واقع«نظام سیاسی قدرت دچار کمقدرتی و یا بیقدرتی»میشود.
باید توجه داشت که پیش فرض ما در این تحقیق این است که جامعه معاصر وارد دوره و عصری شده است که به لحاظ ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی متمایز از دوره را که وجه امتیاز اصلی آن ظهور صنعت جهانی ارتباطات میباشد، اصطلاحا عصر و یا دوره جهانیشدن مینامند."