چکیده:
در این مقاله جهت درک و تبیین دموکراسی خواهی ایرانیان یکطرح نظریپیشنهاد شده
است. این طرح نظری علل ساختاری را برای تبیین دموکراسی کافی ندانسته و تکیه بر
عللارادیرا برای توضیح دموکراسی لازم میداند.از اینرو این مقاله ابتدا کوشش کرده
علل معرفی شده در نظریههای جامعه شناختی دموکراسی را معرفی کند؛سپس با الهام از
روش شناسی ریمون بودون و بر مبنای یک رویکرد ترکیبی-با تفکیک علل ساختاری-زمینهای
از علل ارادی و مؤثر، طرح نظری خود را معرفی کند.هدف از اینطرح نظرییافتن پاسخی
روشن درباره روند دموکراسی خواهی ایرانیان است.
خلاصه ماشینی:
"از اینرو این مقاله ابتدا کوشش کرده علل معرفی شده در نظریههای جامعه شناختی دموکراسی را معرفی کند؛سپس با الهام از روش شناسی ریمون بودون و بر مبنای یک رویکرد ترکیبی-با تفکیک علل ساختاری-زمینهای از علل ارادی و مؤثر، طرح نظری خود را معرفی کند.
او در بحث تبیین جامعه شناختی پدیدههای منحصر بفرد، در پاسخ به این سؤال(سؤالی از نوع سؤال این مقاله)که:چرا در آمریکا سوسیالیسم وجود ندارد، یک مدل ساده نظری را که مبتنی بر رابطه متقابل چند علت(از میان علل گوناگونی که معمولا مورخین مطرح میکنند)پیشنهاد میکند(بودون 1364:48-41).
)با توجه به ملاحظات فوقطرح نظری پیشنهادیبرای تبیین اینکه چرا تاکنون دموکراسی خواهی ایرانیان به نتیجه نرسیده این است:در ایران اغلب علل ساختاری دموکراسی بطور نسبی وجود دارد، آنچه ضعیف است علل ارادی است.
اما اینکه چرا هنوز این دموکراسی در ایران نهادینه نشده است به عوامل ارادی(و غیر ساختاری)چون میزان اراده و انسجام حاملان دموکراسی در استفاده از فرصتها و یا میزان آمادگی مخالفان دموکراسی برای پذیرش ساز و کارهای دموکراتیک بستگی دارد.
در سال 76 علامت اینکه ساختارهای جامعه ایران متناسب با دموکراسی(نگاه کنید به ارزیابی علل ساختاری در سطح لایههای زیرین جامعه و در سطح جامعه مدنی در جدول)است این بود که در شرایطی که در جامعه نارضایتی از وضع موجود وجود داشت و کثیری از مردم با معضلات معیشتی دست و پنجه نرم میکردند به آن کاندیدای رئیس جمهوری رأی دادند که شعار توسعه سیاسی و دموکراسی حداقلی میداد."