چکیده:
علم خدا یکی از مباحث کلیدی در فلسفه اسلامی محسوب می شود و آرای متنوعی را فلاسفه و اهل نظر در این خصوص مطرح کرده اند. یکی از این آرای کثیر، نظر شیخ اشراق در این زمینه است. او از یک سو واجب تعالی را عین نور و ظهور بی نهایت معرفی می کند و علم را همان ظهور می داند و از سوی دیگر حقیقت واجب تعالی را «صرف الوجود» و «کل الوجود» و «غنی مطلق» و «بی نهایت» و «معطی همه اشیا و واجد حقایق آنها» می داند. بنابراین می توان گفت که او نیز مطابق نظام فلسفی خویش به علم مطلق و پیشین واجب تعالی معتقد بوده و بر مبنای مکتب فلسفی خویش به اثبات آن نیز همت گماشته است. پس اشکالی تحت عنوان نفی علم پیشین و تفصیلی خداوند به اشیا، متوجه او و نظام فلسفی اش نمی شود. مضاف بر آن، شیخ اشراق علم خدا را به وجودهای عینی همه اشیا اعم از مجردات و مادیات علم حضوری مبتنی بر قهر و تسلط اشراقی می داند و هیچ موجود و ذره ای را از این علم و بصر خداوند، پنهان و مستور نمی داند. بنابراین همه موجودات ممکن پس از ایجاد نیز مشمول علم حضوری و بصر فراگیر حق تعالی هستند. تشریح نظر شیخ اشراق در ساحتهای فوق و گزارش اشکالات متاخرین بر نظر او و نقد آن اشکالات بر پایه نظام فلسفی حکمه الاشراق، وظیفه ای است که این مقاله عهده دار انجامش است.
خلاصه ماشینی:
"ب- استدلال دیگری که شیخ اشراق در آثار مختلفش و به عنوان یک مبنای متخذ از یک رؤیای روحانی و ملکوتی (همو، 1372، 1/172) جهت اثبات علم خداوند متعال به خودش مطرح کرده است، به این صورت است که هر کمالی از جمله علم به خود، به موجود بماهو موجود صادق باشد و موجب تکثیر نگردد، به امکان عام به وجود واجب تعالی نیز صادق خواهد بود؛ ازسوی دیگر هر صفت کمالی که به امکان عام به واجب تعالی حمل شود، به نحو ضرورت به او صادق خواهد بود؛ بنابراین علم به خود نیز برای واجب تعالی به نحو ضروری صادق است(همان؛ و1380،4/ 222) ج- استدلال دیگری که بر پایة مبنای حکمت اشراق و سخنان خود سهروردی در آثار مختلفش میتوان تنظیم کرد به این صورت است که وجود حق تعالی، وجود صرف و بسیط است و با هیچ چیزی آمیخته نیست(همو1372، 1/ 34-35) و چنین موجودی مجرد از ماده (همان،73) و عاری از هر گونه نقص و قوه و امکان است (همان،327؛ و1373، 3/101).
(همان،260) درخصوص اشکال اخیر ملاصدرا بر نظر شیخ اشراق باید گفت که گرچه سخنان خود ملاصدرا در زمینة علم بیواسطة خداوند بهاشیای مادی مختلف است وگاهی علم بیواسطة خدا به چنین موجوداتی را به دلیل غیبت و احتجاب اجزای آنها از همدیگر نفی میکند (1368، 6 /150و163و 164و 259)؛ لکن مبانی فلسفی او وسخنان فراوان او در این زمینه به ما میگوید که همة موجودات نظام هستی حتی وجود هیولا نیز بهحسب ظرفیت و سعة وجودی خود از کمالات وجودی نظیر علم، قدرت و اراده برخور دارند و درنتیجه شایستگی حضور در محضر حق تعالی را دارند (همان،ص236، 340، 422، 423)."