چکیده:
مطالعهء زلزلههای گذشتهء ایران و بروز فاجعههای انسانی و مسائل اجتماعی ناشی از آن گویای این حقیقت تلخ است که تجارب هیچ یک از زلزلههیا دلخراش گذشته راهگشای برنامهریزی منسجمی برای کاهش عوارض اجتماعی بعدی نبوده است و هر بار به هنگام فاجعهای مهیب،جامعه به هیاهویی همراه با اقدامهای شتابزده و کم حاصل دچار میشود که گویی نخستین بار است که دچار فاجعه میشود.تنها کافی است به گزارش دکتر ژاله شادیطلب با عنوان«تجربهء زلزلهء رودبار-منجیل»مراجعه شود.(شادیطلب،1370). این مقاله بر اساس مشاهدات روزهای نخست فاجعه و مصاحبه با زلزلهزدگان پنجم دی ماه 1382 بم تنظیم شده است و در پی توصیف فرایندهای اجتماعی پس از فاجعه و شیوهء عملی سازمانهای امدادگر است؛همچنین وصف وضعیت دشوار پس از بروز زلزله که ناشی از نبود برنامههای منظم کمکرسانی است. در این فاجعه نیز به رغم شکلگیری نوعی انسجام ملی موقت،به سبب ضعف در مدیریت بحران و عدم طرح برنامهء هماهنگ و منسجم از سوی سازمانهای امدادگر و توزیع نامناسب و غیر آبرومندانهء کالا و آذوقه،همچنین تبعیض آشکار و تأمین نیازهای اولیهء بازماندگان،آنچه خسارت دیده«سرمایهء اجتماعی»بود. در بخش آخر مقاله نیز نویسنده با پیشنهاد«پیشنویس منشور مددکاری اجتماعی برای فاجعهخای غیر مترقبه،چارچوبی برای اصلاح مدیریت مداخله در بحران،پیشنهاد کرده است.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله بر اساس مشاهدات روزهای نخست فاجعه و مصاحبه با زلزلهزدگان پنجم دی ماه 2831 بم تنظیم شده است و در پی توصیف فرایندهای اجتماعی پس از فاجعه و شیوهء عملی سازمانهای امدادگر است؛همچنین وصف وضعیت دشوار پس از بروز زلزله که ناشی از نبود برنامههای منظم کمکرسانی است.
ناهماهنگی در رفتار سازمانهای اجتماعی به نوعی بلاتکلیفی در انجام فعالیتها منجر شده بود و در برخی از مناطق بم رفتارهای سازمانی متفاوتی به چشم میخورد که موجب بروز بدبینی ناشی از تبعیض در بین آسیبدیدگان میشد؛از این رو اینان در تصمیم خود برای ماندن در خرابههای خویش مصممتر میشدند.
در روزهای بعد میتوان بازماندگان خویشاوند را در اسکان مناسبتر یاری رساند؛ -بهرهگیری از انرژیهای خاص افراد بازمانده،به جای دل سوزیهای محض و به سوگ نشستنهی طولانی که نتیجهء نهایی و کارکرد پنهان این بهرهگیری،پیشگیری از بروز خشم بازماندگان و تقویت مشارکت واقعی آنان به منظور بازسازی منطقه در مراحل بعدی است.
برای جلوگیری از سردرگمی و اجتناب از افسانهء شتاب در روز فاجعه و در نتیجه،بروز آسیبهای دلخراش سهمگینتر از فاجعه،هر سازمان کمکرسان،بر اساس نوع فعالیتهای ضروری و مستقیم خود در هر مرحله،منشور کار خویش را در اختیار سایر سازمانهای اجتماعی کمکرسان قرار دهد تا«وظایف مستقیم»و«وظایف کمکی»هر سازمان،برای سازمانهای دیگر به روشنی تشریح شود و پیش از بروز فاجعهء زلزلهای دیگر در جایی از کشورمان، نمایندگان هر سازمان،با نقش و وظایف مستقیم و کمکی سازمانهای دیگر آشنا شوند تا هماهنگی کامل با دانستن قلمرو فعالیت هر سازمان امدادگر حاصل آید."