چکیده:
دلیل افتراض یکی از پرکاربردترین روش های منطق سنتی است که منطق دانان مسلمان درباره ی ساختار و چیستی آن هم رای نیستند. از یک سوی، سهروردی و فخر رازی آن را گونه ای از قیاس شکل سوم به شمار آورده اند، و از سوی دیگر، خواجه نصیر، نه تنها آن را قیاس شکل سوم نمی داند، بلکه یک سره آن را از قلمرو قیاس بیرون کرده است. نگارنده در این جستار، پس از گزارش دیدگاه این سه منطق دان، به سنجش رای خواجه نصیر پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"مثلا اگر آشکار گردد که دلیل افتراض دارای ساختاری قیاسی است، دیگر بهرهگیری از آن در اثبات احکام قضایا، مانند عکس مستوی، ناروا خواهد بود، چرا که مستلزم «سوء ترتیب»<FootNote No="167" Text=" اصطلاح سوء ترتیب را نگارنده در شرح اشارات خواجه نصیر (ج1، 198 و 207) دیده است.
نکتهای که نگارنده در ذیل مقام تحریر، یادآوریاش را بایسته میداند این است که در نظریه سهروردی و فخر رازی، دلیل افتراض زمانی به قیاس شکل سوم باز میگردد که دو گزاره بهدستآمده از فرآیند افتراض، خود، اجزای تألیف قیاسی باشند، اما اگر یکی از آنها را با یک گزارهی بیرونی تألیف کنیم، دلیل افتراض اشکال دیگری هم خواهد یافت.
اکنون ببینیم خواجه که در شرح اشارات، در برابر فخر رازی، دلیل افتراض را قیاس نمیداند، آیا در جاهای دیگر هم به گفته خود پایبند است؟ در اساس الإقتباس در باب اثبات ضرب چهارم از شکل دوم میخوانیم: ضرب چهارم قراین<FootNote No="175" Text=" مراد از قراین، تألیفات است: «چون محصورات چهار است و در هر قیاسی حملی دو مقدمه، و هر مقدمه ممکن باشد که یکی از محصورات افتد، پس قراین ممکن الوقوع در هر شکلی شانزده بود که از ضرب چهار در چهار حاصل آید» (طوسی 1376، اساس الإقتباس، 193).
با وجود این، باید گفت که حتی داروی خواجه نصیر هم بیماری سوء ترتیب را درمان نمیکند (هرچند میتواند برای اشکال سهروردی و فخر رازی مسکن خوبی به شمار آید)، زیرا دلیل افتراضی که برای اثبات ضروب نابدیهی قیاس اقترانی حملی به کار میرود به قیاس استثنایی نیازمند است، و قیاس استثنایی در منطق سنتی از قیاس اقترانی مؤخر است (نک: ابنسینا، الشفاء، المنطق، القیاس، 415) و این خود سوء ترتیب است."