خلاصه ماشینی:
"و هریک از این دو بخش ابعاد مختلفی دارد که بهتدریج توضیح داده میشود اکنون بهابعاد بخش نخست میپردازیم: ندگی ابراهیم در بابل ازمجموع آیات قرآن استفاده میشود که وی در زادگاه خود به چهار مناظره و یک کارانقلابی دست زد و این کار واکنش شدیدی داشت که منجر به مهاجرت او به سرزمینفلسطین گردید.
قهرمان توحید در سرزمین بابل دیده به جهان گشود،درحالیکه سرتاسر آنجا را بت وبتپرستی فراگرفته بود حتی نزدیکترین فرد به او(آزر)نیز بتپرست بود،جریان طبیعی ایجاب میکرد که او اصلاح را از درون خانه آغاز کند و نزذیکترین فرد به خویشرا هدایت نماید،آنگاه سراغ تودهها برود و او نیز چنین کرد،در منطق خود بر کوری و کریبتها تکیه کرده و پرستش آنها را یک نوع پرستش شیطان دانست و گفت: {/«یا ابت لم تعبد ما لا یسمع و لا یبصر و لا یغنی عنک شیئا یا ابت انی قد جاءنی من العلم ما لم یأتک فاتبعنی اهدک صراطا سویا»/}(مریم،43-41).
چیزی که این مطلب را قطعی میسازد این است که ابراهیم تا در بابل بود و دورانجوانی را میگذراند درباره او استغفار میکرد وقتی وضع او روشن شد از همان روز پیشاز مهاجرت به فلسطین با او قطع رابطه کرد و طلب آمرزش ننمود.
با توجه به اینکه ابراهیم از آزر در همان بابل در دوران جوانی قطع رابطه کرد و دیگر درحق او استغفار ننمود،و از طرف دیگر در دوران پیری والد و والدۀ خود را دعا کرده وطلب آمرزش نمود،میتوان حدس زد که آزر بتپرست مطرود در دوران جوانی غیر ازوالد مورد علاقه او بود که تا پایان عمر در حق او طلب آمرزش میکرد."