چکیده:
آنچه در این نوشتار آمده پارهای از آموزههای معنوی فرانسوا فنلون در مسیر رسیدن به عشقی راستین است. وی نخستین گام را در این مسیر، شناخت پروردگار میداند و آن را مقدمة عشقورزیدن به خداوند میخواند، هرچند بر آن است که شناخت کامل او در این جهان امری ناممکن است. فنلون عشق به پروردگار را موهبتی الاهی میخواند که از سوی او به بندگان ارزانی میشود و مجرای برکات بسیار خداوند بر آنان است. در ادامه از عشق پروردگار به بندگان سخن به میان آمده است؛ عشقی بیکران که برازندة وجود لایتناهی اوست. فنلون ضمن دعوت انسانها به عشق ورزیدن به پروردگار، ویژگیهای عشق راستین را برشمرده و دستوراتی عملی در راه رسیدن به آن ارائه میکند. ترجمة اثر حاضر میتواند بابی برای آشنایی بیشتر با عرفان مسیحی و بهویژه فرانسوا فنلون باشد.
خلاصه ماشینی:
"آیا کسی برای جان نهادن و قربان کردن خویش برای آنکه او را به وجود آورده است، در قلب خویش احساس تمرد و مخالفت دارد؟ من بر این نادانی ناله سر میدهم، بر اسارت چنین کسی در [زندان] خویش دل میسوزانم و در درگاه خداوند دعا میکنم تا با تعلیم عشق خویش [پروردگار] از میان همة دیگر چیزها او را از بردگی نفس برهاند.
حتی آنگاه که ما سرگرم امور دنیوی و بیرونی هستیم و ذهنمان به واسطة مشغولیتهای مآلاندیشانة کاری به این سو و آن سو پراکنده است، همچون آتشی سوزان با ماست که نه تنها به خاموشی نمیگراید بلکه دعایی رازآمیز را در خود میپروراند و چون چراغی است که پیوسته مقابل سریر سلطنت پروردگار میدرخشد؛ «من در خواب هستم اما دلم بیدار است» (غزل غزلهای سلیمان 6: 2).
چطور آن کس که عاشق پروردگار است و به هیچ چیز مگر در او و برای او عشق نمیورزد، میتواند با آنان که نه عاشق خداوندند و نه او را میشناسند و حتی عشق ورزیدن به پروردگار را نیز ضعف و نقص میانگارند همصحبتی و ارتباط نزدیک داشته باشد و از این مراوده مسرور باشد؟ آیا هرگز قلبی که سرشار از [مهر] پروردگار و آگاه از ضعف خویش است، در جوار آنان که نه تنها چنین احساسی ندارند، بلکه در پی ربودن گنجینة نهان در قلب اویند، آرام و آسوده خواهد بود؟ لذات چنین افرادی با شادیهایی که برآمده از ایمان است، سر سازگاری ندارد."