چکیده:
این سوال مطرح است که آیا
دستور زبانی که افراد یک ملت خاص برای استفاده خودشان تدوین کردهاند، میتواند
پایه و مبنای آموزش به افراد یک ملت دیگر قرار گیرد؟دستور زبان فرانسه بر مبنای
جانشینی استوار است و دانش آموز فرانسوی قواعد همنشینی را قبل از رفتن به مدرسه
میآموزد و پس از آن، بر طبق دستور جانشینی، میتواند صورتهای صرفی را صرف کند، در
صورتی که فراگیر خارجی هیچگونه شناخت قبلی از این قواعد ندارد و در یادگیری این
دستور- زبان، دچار مشکل میشود.مشکل نوآموز خارجی این است که یاد بگیرد جملات درست
بیان کند.
خلاصه ماشینی:
"این سوال مطرح است که آیا دستور زبانی که افراد یک ملت خاص برای استفاده خودشان تدوین کردهاند، میتواند پایه و مبنای آموزش به افراد یک ملت دیگر قرار گیرد؟دستور زبان فرانسه بر مبنای جانشینی استوار است و دانش آموز فرانسوی قواعد همنشینی را قبل از رفتن به مدرسه میآموزد و پس از آن، بر طبق دستور جانشینی، میتواند صورتهای صرفی را صرف کند، در صورتی که فراگیر خارجی هیچگونه شناخت قبلی از این قواعد ندارد و در یادگیری این دستور- زبان، دچار مشکل میشود.
بعلاوه، این شرایط، دلیلی بر مقتضیات آموزشی همگانی است که ما در قسمت اول این مقاله شرح و بسط دادهایم:دستور سنتی فرانسه که توسط فرانسویها و برای استفاده خودشان تدوین یافته است، نه تنها مناسب نیست که اساس آموزش به افراد ملتهای دیگر قرار بگیرد-زیرا این دستور، مثل تمام دستورهای ملی بر اساس جانشینی است-و از دید همنشینی هم نواقص بسیار دارد، بلکه این جانشینی در این جهت، دگرگون و تحریف شده که تنها به صورت بازتاب تصویر نوشتاری زبان در آمده است، طبق روشهای سنتی که بر اساس آموزش صریح این دستور جانشینی نوشتاری پایه گذاری شده است، دستهای فراگیر خارجی پدید آمده که در موسسات فرانسوی و همچنین در کلاسهای آموزش متوسطه سراسر دنیا کاملا شناخته هستند:یک فراگیر خارجی که از سطح زبانی خوبی هم برخوردار است، امکان دارد هیچ غلطی در املا وجود نداشته باشد و بخوبی فعلهای بیقاعده و خیلی مشکل را به تمام زمانها و وجوه صرف کند، یا قاعده تطابق اسم مفعول با فعل avoir(داشتن) را بیان کند، ولی از درک یک سؤال شفاهی خیلی ابتدایی عاجز باشد و نتواند یک جمله درست، بدون اشتباهات متعدد تلفظی، بسازد."