خلاصه ماشینی:
"(خاشاک، ص239) ء برای حافظ: زان دم که مرا به من نشان داد آیینه حق نمای حافظ رفتم که چو آب زندگانی صافی شوم از صفای حافظ کو ملک و دیار معرفت را شاهست و منم گدای حافظ (خاشاک، ص258) از دیگر کسانی که شادروان حسین پژمان بختیاری درشعر خود به او توجه خاص دارد «حبیب یغمایی» است: ء پیامی به حبیب: خود او در پاورقی این شعر نوشتهاست: «درنخستین شماره بیستمین سال مجله پر ارزش و عزیزالوجود «یغما» مثنوی شکواییه بسیار بلندی از استاد حبیب یغمایی مندرج و چهلمین بیت آن این بود: بدین شوربختی امیدم نماند که توش تن و تاب دیدم نماند مطالعه آن نفثةالمصدور به حدی در روحیه حقیر موثر افتاد که بیاختیار قلم برداشته، خشک و تری به هم بافتم که آنک از نظر ادب دوستان میگذرد:(12) گرامی حبیبا، سخن پرو را سرافراز مردا، بلند اخترا خرد راست قدر از گران قدر تو جهان ادب روشن از بدر تو...
به چند نمونه اشاره میشود: در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای در این خانهی ویرانه ندارد دل را به کف هرکه دهم بازپس آرد کس تاب نگهداری دیوانه ندارد(31) ء ء ء دیدم به دست بادگلی نوشکفته را گفتم ببین جوانی برباد رفته را گل گفت غم مخور که مکدر نمیکند دست زمان روح به پاکی شکفته را(32) ء ء ء آیینه روی من که رخش قبلهی من است آیینه گر شوم سوی من رو نمیکند شده دیده جویی از غم آن سرو نازنین وان سرو، جلوه بر لب جو نمیکند(33) ء ء ء اگر سبک شعر پژمان را، از سه دیدگاه ادبی، فکری و زبانی بررسی کنیم درمییابیم: ء ازلحاظ ادبی، بیشتر اشعار وی مستقیم و کلامیاند، گویا که جملههای عامیانه وبسیار صمیمانهای را منظوم کرده و برخی صنایع و زیباییهای ادبی را برآن افزوده است."