خلاصه ماشینی:
"در طول تاریخ برای متفکران اسلامی همیشه جای سوءال بوده است: آیا عقل و وحی در عرض هم هستند یا در طول هم؟ و در انکشاف حقایق و معارف دینی، آیا عقل و وحی هر کدام از دیگری کفایت میکند یا نه؟ و اینکه، میزان وابستگی و تطابق آن دو به یکدیگر تا چه اندازه است؟ در این مقاله سعی شده است که با استفاده از آیات و روایات تا حد توان به سوءالات فوق، پاسخ داده شود، و موارد و میزان تطبیق آن دو روشن شود.
از این جهت درست به نظر نمیرسد که فلسفه معاند دین و نابود کننده آن تلقی شود، بویژه اینکه در اندیشه اسلامی در قرآن کریم و نهجالبلاغه امام علی(ع) و ائمه شیعه در احتجاجات و روایات خود، دقیقترین مسایل حکمت الهی را مطرح کردهاند که به جزم، جز با تفکر عقلانی و فلسفی قابل توجیه فهم نیست.
علامه طباطبایی نیز در این رابطه میگوید: قرآن کریم برای تفکر مذهبی و درک معارف اسلامی، سهراه نشان داده است، که یکی، ظواهر دینی و دیگری، حجت عقلی وسومی، مشاهده باطنی از راه اخلاص و بندگی است.
اگرچنین میبود دیگری نیازی به شریعت و وحی وجود نمیداشت، عقل از درک فلسفه احکام دینی بهصورت کامل و همهجانبه بهخصوص در عبادات ناتوان است، در این میان، برخی از متکلمان و حکیمان و مفسران درباره فلسفه پارهای از احکام شرعی، وجوهی را نه بر سبیل قطع و یقین و بهعنوان علت تامه، بلکه بهعنوان یکی از وجوه احتمالی، بیان کردهاند که البته احتمال خطا درآن است و نقدپذیر است."