خلاصه ماشینی:
"بلکه در غالب متون کهن فلسفه و کلام اسلامی تصریحاتی از جانب برخی محققان شده که صناعت و فن مختص علم عملی است، اگرچه کسانی نظیر فیاض لاهیجی، صناعت را به معنای عام گرفتهاند و آن را چنین بیان میکنند که: «ملکه نفسانی که انسان به وسیله آن کاری را انجام میدهد ولو تعلیم فلسفه باشد؛ اما این تعریف رایج و کثیرالاستعمال نیست.
اکنون روشن میشود که اگر شادروان علامه طباطبایی(ره) در آغاز کتاب معروفشان تحت نام «نهایة الحکمة» اصطلاح صناعت را برای فلسفه استعمال میکنند این یک استعمال نادر است و رایج و شناخته شده نیست.
این سه نکته را، شادروان علامه طباطبایی، در مدخل کتاب «نهایة الحکمة» به شیوهای حکیمانه توضیح داده است و نشان میدهد که فلسفه از نظر ایشان دانش شناخت واقعیت است و بنیاد آن بر شناخت هستی اشیاء و امورات است و بخش عمده آن «هستیشناسی» است.
نکته دیگر اینکه به نظر علامه در فلسفه، «برهان لم» راه ندارد زیرا موضوع فلسفه «موجود» است و «محمول» این «موضوع» یا به تنهایی مساوی با «موضوع» است، یا با مقابلش، دوتایی روی هم مساوی با «موضوع»اند.
(17) ء در متون کلاسیک فلسفه و کلام اسلامی، این پرسش مطرح شده است که آیا فلسفه یک دانش است یا فن و صناعت؟ به دیگر سخن آیا فلسفه در شمار علوم نظری است یا علوم عملی؟ ء شیخالرئیس ابنسینا در کتاب النجاة، منطق را صناعت میگوید و آنرا آلتی برای فلسفه و ابزار دست فلسفه میداند ولی با این بیان: «فالمنطق هوالصناعة النظریه»."