چکیده:
نظریهها و رهیافتهای زبانشناسی با روندی باورنکردنی و سریع در حال ظهورند و
این تغییرات چنان شتابزده و سریع است که ردیابی آنها عملا با مشکل روبروست.نظریه
حاکمیت و مرجع گزینی که ریشه در نحوایکس-تیره دارد رخدادی نو به حساب نمیآید اما
هنوز عرصه و میدان بسیاری از زمینههای تحقیقی است.در این مقاله، مثالهایی از زبان فارسی آمده است تا ضمن معرفی و مروری بر این
نظریه، حد محدودیت آن نیز محک زده شود.مقولههای نحوی که سبب ساز دستوری یا
نادستوری بودن جملهها هستند مورد بررسی قرار گرفتهاند و نمونه هایی از زبان فارسی
که علی الظاهر برای قواعد جهان شمول و تعمیم آنها مشکل آفرین هستند مورد مداقه و
بررسی قرار گرفتهاند.در نهایت چهارچوبی از نمودار ساختاری گروههای اسمی در زبان
فارسی ارائه گردیده و گسترش آنها به صورت گروههای آویزهی اسمی مطرح گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"اصل مهم این است که این اصول کدامند و در چه شرایطی عمل میکنند؟کدامیک از این شرایط جهان شمول هستند و کدامین آنها به زبانی خاص تعلق دارند و اگر یک زبان نسبت به سایر زبانها روش و عملکردی مغایر دارد این تفاوت از کجاست و چگونه پا میگیرد؟ در این مقاله، قصد بر آن است که ضمن بهرهگیری از این اصول فراگیر که در زمینهی نحو ایکس- تیره مطرح گردیده، ضمن مروری بر دیرینهی این نظریه و به تبع آن آشنا نمودن خوانندگان به مقوله حاکمیت و مرجع گزینی، مشکلی را که زبان فارسی برای این نظریه مطرح میسازد مورد غور و بررسی قرار دهیم.
2-برای«ب»حاکمی وجود داشته باشد 3-فاعلی در دسترس باشد 4-و اگر«ب»به صورت مرجعواره است، فاعل در دسترس آن باشد حال اگر با این تعریف به جملههای(6)فوق نظر کنیم، متوجه میشویم که عبارت pictures of them در جمله b6 برای ضمیر them یک محدوده حاکمیت است زیرا در آن محدوده، ofکه یک حرف اضافه است بر themحاکمیت دارد و کلمه pictures نقش فاعل را دارد.
حال اگر جمله شماره(16)فوق را به صورت جمله(17)تغییر دهیم شاهد تفسیر دیگری خواهیم بود: (17)[ما از علی میخواهیم که[اجازه دهد(که)[ [به تصویر صفحه مراجعه شود] یکدیگر را دوست داشته باشند]]] جمله 1 جمله 2 جمله 3 در جمله(17)، جایگاه تهی در جمله 3 نه میتواند«علی»را به عنوان مرجع اختیار کند و نه«ما»را زیرا از نظر شمار و شخص با«علی»و از نظر شخص با«ما»هم نمایه نیست.
«که»نشانهی بافت است پس اسم باید معرفه باشد)معینفر در ارتباط با نقش«درنگ»چنین توجیه میکند و از مثالهای زیر در تایید نظر خود اقبال مینماید: الف-کتاب این جا است(یک یا چند) سیگار این جا بود(یک یا چند) [به تصویر صفحه مراجعه شود] («سیگار»و«کتاب»بدون نشانهاند."