چکیده:
هر زبان به تناسب باورها و بینش گویشوران خود سازههای کلیشهای دارد که الزاما
در فرهنگ و قاموس زبانی آن جاودانگی یافتهاند.اصطلاحات، تشبیهات، ضرب المثلها و
سایر شمول و مصداقهای معانی نبض زبان را تشکیل میدهند.اینها در بطن فرهنگ یک زبان
خاص وجود دارند و غیر قابل ترجمه بین زبانها هستند.آشنایی به ویژگیهای آنها و
تفاسیر مترتب بر آنها ما را به این اصول فرهنگی رهنمون میشوند.با گذشت زمان نرمی و
شکنندگی آنها به سفتی و انعطافناپذیری سوق مییابد و به تدریج به عنوان مدخلهای
واژگانی غیر قابل انفکاک و تجزیهناپذیر دفتری از آن خود مییابند.میزان تفسیرپذیری
اصطلاحات بستگی به میزان شکنندگی آنها دارد و انعطافپذیری هر یک زمینهای است بر
انعطافپذیری تفسیری آنها.این که اصطلاحات و یا عبارات اصطلاحی یکجا بوجود آمدهاند و یا به تدریج از حالت
غیر اصطلاحی به شکل اصطلاحی تغییر یافتهاند، قابل بحث و تأمل است.هر کدام را
میتوان از دو زاویه مختلف مورد مداقه و توجه قرار داد.به نظر میرسد اصطلاحات در
همه زبان فعال دنیا وجود دارد، اما برابر بودن و کاربرد آنها امری است نسبی و مرتبط
با دو زبان مورد نظر، به ویژه هنگامی که انتقال و ترجمه معنی از یک زبان به زبان
دیگر مراد باشد.هماییهای متفاوت و نیز یکپارچگی معنایی اصطلاحات در زبانهای مختلف
نشان از کلیشهای بودن آنها دارد و درک یکی با توجه به مقابلههای لفظی دیگری کاری
است تا حدی مشکل و شاید امکان ناپذیر.در این مقاله به بررسی برخی از اصطلاحات زبان فارسی و زبان انگلیسی میپردازیم
تا میزان برابری تفسیری آنها را محک بزنیم با این پیش فرض که برخی از اصطلاحات
تجزیهپذیر و به عوامل و عناصر سازنده آنها قابل تقسیماند، در حالیکه اصطلاحات
دیگر از این شکنندگی و تجزیهپذیری برخوردار نیستند.
خلاصه ماشینی:
"هماییهای متفاوت و نیز یکپارچگی معنایی اصطلاحات در زبانهای مختلف نشان از کلیشهای بودن آنها دارد و درک یکی با توجه به مقابلههای لفظی دیگری کاری است تا حدی مشکل و شاید امکان ناپذیر.
درجه شکنندگی اصطلاحات این مقوله که اصطلاحات و یا عبارات اصطلاحی به صورت یک مدخل واژگانی و یا به صورت یک بستهبندی از پیش ساخته به وجود آمده یا به تدریج از حالت غیر اصطلاحی به اصطلاحی سوق یافته، قابل تأمل است، و هر کدام را میتوان از زاویههای مختلف مورد بررسی و مداقه قرار داد.
به نظر میرسد که در زبانهای دنیا اصطلاحات وجود دارد، اما برابر بودن کاربردی آنها براساس صورتهای نحوی امری است نسبی و مرتبط با دو زبان خاص، به ویژه وقتی ارایه ترجمه و انتقال معنی از یک زبان به زبان دیگر مطرح است.
هماییهای(collocations) متفاوت و نیز یک پارچگی معنایی اصطلاحات در زبانهای مختلف نشان از کلیشهای بودن آنها دارد و درک یکی با توجه به مقابلههای لفظی دیگری کاری است تا حدی مشکل و شاید امکان ناپذیر.
برای ملاحظه تفاوت بین اصطلاحات کلیشهأی و اصطلاحات نیمه کلیشهای(اصطلاحی و لفظی)به مثالهای زیر توجه نمائید: [به تصویر صفحه مراجعه شود] [به تصویر صفحه مراجعه شود] همانطور که جملات 42 نشان میدهد اصطلاح(break the ice)در حالت جملات خبری، سؤالی، سؤالی پرسش واژی، ساختارهای موصولی و جایگاههای O میتوانند هم به مفهوم اصطلاحی به کار روند(i)و هم به صورت لفظی و غیر اصطلاحی(ni)."