خلاصه ماشینی:
"به نظر ایشان، اگر قرار باشد روشنفکری معنا یابد و کسانی باشند که آگاهیبخشی کنند و تودهها را نسبت به حقوق اولیه و ثابت آگاه سازند، این امر مستلزم این است که برای انسان یک غایت و بالطبع ذات و بالطبع »اصلی« قائل باشیم، حال این اصل را هر چه که میخواهند نام نهند؛ بگذارند »مناد مناد« یا »وجود ضروری« و حقیقت الوقایع؛ بگذارند »خدا«.
ایشان در ادامه بیان میکند: اگر بپذیریم که نسبتی میان مواردی که گفته شد وجود دارد و یک نگاه اجتماعی نیز به این داستان داشته باشیم »تا بوده روشنفکر هم بوده است«.
آنجا که در تاریخ قیامی اتفاق میافتد، این قیام چه معنایی دارد؟ نهایتا این قیام عطف به کسب حقوقی و احساس فشاری رخ عیان میکرد و نشان میدهد که مسأله حقگرایی، اگرچه به صورت غیر آشکار در تاریخ وجود دارد و عدهای بودهاند که این شورشها را تحریک میکردند و حاملان آن را بسیج میکردند، اگر چه ممکن است آنها روشنفکر نباشد، اما »آگاهیبخشی« که میکردهاند."