چکیده:
آقای موسوی در این مقاله به هدف مشترک مبارزان قبل از انقلاب اشاره دارند ومعتقد است که هدف آنها، سرنگونی حکومت شاه بود. و در ادامه به گونهشناسی جریانهایفعال سیاسی، بعد از انقلاب میپردازد. ایشان با مقایسه وضعیت کنونی جامعه، با اوایلانقلاب معتقد است که بعد از سی سال انقلاب، هنوز دموکراسی واقعی در جامعه، پیاده نشدهاست و احترام به آزادی و رای اکثریت به معنای واقعی، صورت نمیگیرد.
خلاصه ماشینی:
دموکراسی را با تمام وجود نپذیرفتهایم گفتوگو با: سیدحسین موسوی تبریزی ضمیمه اعتماد، ش 1877، 8/11/1387 آقای موسوی در این مقاله به هدف مشترک مبارزان قبل از انقلاب اشاره دارند ومعتقد است که هدف آنها، سرنگونی حکومت شاه بود.
بیانات امام رحمهالله هم در سال 42، بیاناتی از قبیل: من نصیحت میکنم و کاری نکن که مردم شما رابیرون کند، بود؛ یعنی اعتقاد بر این بود که اگر شاه قانون اساسی مشروطه را، به درستی اجراکند؛ مشکلی نیست، اما شاه به قانون، تن نداد و استبداد دیکتاتوری را، به خاطر وابستگی کهبه خارج از کشور داشت، گسترش داد و به همین دلیل اوضاع به سمتی رفت که تمام گروههااز آنها که اعتقاد به مبارزه مسلحانه داشتند و آنها که اعتقاد به این موضوع نداشتند، به اینجمعبندی رسیدند که حکومت شاه باید سرنگون شود.
آن زمان وقتی اولین انتخابات مجلس برگزارشد، مجاهدین خلق هم کاندیدا داشتند، شورای نگهبان هم نگفت شما نمیتوانید کاندیداداشته باشید، با وجود اینکه آنها اعلام کرده بودند به قانون اساسی رأی نمیدهند.
ایشان میگوید امام رحمهالله در ابتدا اعتقاد داشت که اگر شاه به قانون اساسی مشروطهعمل کند، برای حکومت کردن مشکلی نخواهد داشت، اما به نظر میرسد با توجه به افکار واندیشههای حضرت امام رحمهالله چنین نسبتی به امام دادن به راحتی قابل پذیرش نیست.
بنابراین لحن حضرت امام رحمهالله در آغاز مبارزه مثل اینکه «آقای شاهشما را نصیحت میکنم» یا «کاری نکن که مردم شما را مثل پدرت بیرون کنند» درحقیقتیک نوع تاکتیک مبارزه است که برای آغاز نمودن نهضت و ایجاد هیجان لازم به نظرمیرسیده است؛ چراکه اگر امام رحمهالله واقعا قصد نصیحت کردن و کنار آمدن با شاه را داشت،میتوانست از طریق مکاتبه و اعزام نماینده این کار را انجام دهد.