چکیده:
در چند سال اخیر مباحثی در ارتباط با رشد قوم گرایی بر اثر فرایند جهانی شدن مطرح شده است. به نظر می آید که برداشت عام محافل روشنفکری ایران آن باشد که در فرایند جهانی شدن، قومیت، قوم گرایی و هویت های قومی خواه ناخواه رشد کرده و شاهد ظهور واحدهای ملی جدید در عرصه جهانی خواهیم بود. هدف اصلی این مقاله آن است که این نکته را مورد بررسی قرار داده و با توجه به بحث های تخصصی پیرامون جهانی شدن و قومیت ها، به تجزیه و تحلیل این بحث بپردازد. به نظر نویسنده، چنین برداشتی بیشتر ساده انگارانه است و لزوما فرایند جهانی شدن به رشد قطعی و گسترده حرکت های قومی منجر نمی شود. نویسنده با تکیه بر بحث های مفهومی و نظری در گستره جهانی شدن و تحولات بین المللی، فرضیه طرفداران رشد حرکت های قومی در اثر جهانی شدن را در ابعاد گوناگون آن به نقد می کشد و این احتمال را می دهد که با توجه به تحولات گذشته، حال و آینده، در سطح نظام جهانی هویت ملی و نه قومی جایگاه مستحکم تری پیدا کند.
خلاصه ماشینی:
"درحالیکه پژوهشگران پست مدرندر یک حرکت انتقادی در برابر تمایلات و خواستههای جهانشمول و کلگرایانه نظام مسلط(1)- ruobaL fo noisiviD cinhtE (2)- lacixodaraP جهان سرمایه داری و ارزشهای جهانشمول و سلطهگرایانه مدرنیته و تلاش برای تعمیمالگوهای خود بر سایر نقاط جهان موضع میگیرند و بدین ترتیب به نقد جهانی شدنمیپردازند،طرفداران فرضیه تشدید قومگرایی نیز منطق پست مدرنسیم را واژگونه کرده ونه تنها از فرایند جهانی شدن استقبال میکنند،بلکه در جای خود به دفاع از ظهور کلیتها وهویتهای جدید و حمایت شدید از آنها میپردازند.
در یک جمعبندی نهایی،میتوان گفت که برخلاف نظر طرفداران فرضیه قطعی بودنتشدید گسترده قومگرایی در فرایند جهانی شدن،نه تنها ممکن است شاهد گسترش تضادهایقومی نباشیم،بلکه برعکس این احتمال وجود دارد که در آینده بیش از هر چیز شاهد تقویتهویتهای ملی در عرصه جهان سوم به عنوان عمدهترین شاخصه مقاومت در برابر فرایندجهانی شدن و تمایل ادغامگرایانه نظام جهانی سرمایه داری و فرهنگ مسلط جهانی ناشی ازغرب باشیم.
درواقع بیشتر نظریه پردازان بحث جهانی شدن،ازجمله طرفداران رهیافت فرهنگجهانی و نیز پست مدرنها برهمین نکته انگشت گذاشته و منظور آنها از کانونهایمقاومت در برابر فرایند جهانی شدن،بیشتر تشدید هویتهای ملی و منطقهای به عنوانعمدهترین چالش جهانی شدن بوده است،اما طرفداران فرضیه گسترش هویتهای قومی درفرایند جهانی شدن،برخلاف نظرات نظریه پردازان فرهنگ جهانی و پست مدرنها،بیشتر تأکیدخود را بر هویتهای قومی گذاشتهاند تا هویت ملی و بسیاری از پژوهشگران آثاری را درباره ظهور گرایشات ناسیونالیستی در مناطق گوناگون جهان،ازجمله شرق آسیا،در برابر فرایندجهانی شدن انتشار دادهاند(ان فراست،1380:77) گذشته از اینها،اصولا جهانی شدن به عنوان یک فرایند کلی،به لحاظ ماهیتی با قومگرایی وتشدید کشمکشهای قومی در تضاد آشکار است."