خلاصه ماشینی:
"در این فصل عمدتا به مطالبی دربارۀانتشار برخی آثار باختین توسطهمکاران وی به نام خود آنها اشارهمیشود و فقط چهار صفحه(20-17) به زندگی باختین اختصاص یافتهاست.
در این بخش،نگرشجامعهگرایانۀ باختین و دیدگاه ویدربارۀ نقش اجتماع در شکلگیری فردو عامل اجتماعی به عنوان نقطۀ عزیمتضروری در روانشناسی،زبانشناسی ومطالعات ادی مورد بحث قرار گرفته ودر زمینۀ رابطۀ صورت و محتوا،بهارتباط پیچیدۀ باختین با صورتگراییروشی توجه میشود و نشان دادهمیشود که چگونه وی ضمن تأکید برمقولۀ صورت،از مقولۀ محتوا نیز غافلنمیماند.
سأله زبان تودوروف در کتاب''منطقگفتوگویی میخائیل باختین''به مسألهروششناسی باختین در علوم انسانیمیپردازد و دیدگاههای روششناسیوی را بیان میکند،ولی به مخالفتوی با اصل کلیت و تبعات آن برایبرخی دیدگاههای جدید(مانند پستمدرنیسم و پسامارکسیسم)نمیپردازد،بلکه ترجیح میدهد از زاویۀ دیگری بهقضیه بنگرد و تنوع و کثرتگراییباختین را در چارچوب نظریه ویدربارۀ زبان توضیح دهد.
یاست و کارناوال اساس نگرش دمکراتیک باختین رامیتوان در نقشی مشاهده کرد که برای(1)- Otherness گفتوگو در ساختن شناخت آدمیقائل است.
فضایسیاسی سنگین جامعۀ شوروی،باختینرا وادار کرد که بعد سیاسی نظریهاشرا پنهان نگاه دارد و مباحث خود را بهعرصۀ ادبیات و فرهنگ محدود کند؛اما این خط مشی به معنای آن نیستکه آثار وی غیر سیاسی است.
بنابراین،در باختین تأکید بر گفتوگو با نوعیاجتماعگرایی تلاقی پیدا میکند؛درحالیکه میتوانست غیر از این باشد.
نکته دیگری که در خصوصرویکرد تودوروف به بحث باختینمیتوان ذکر کرد،اینست که عمدتاتأکید وی در این کتاب بر جنبههایادبی آثار باختین است.
با توجه به این مطالب میتوانچنین نتیجهگیری کرد که کتاب حاضر،در مجموع،جامعترین نوشتهای استکه فعلا در زبان فارسی درباره باختینو منطق گفتوگویی وی موجود است."