چکیده:
نوشتار حاضر، نگاه دکتر سید جواد طباطبایی درباره هویت ایرانی را به تامل گذاشته است. در مدخل بحث، پس از طرح مساله هویت ایران شهری ما در تعامل با اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. از نگاه او، هم ورود اعراب به ایران باعث دو قرن سکوت تفکر ایرانی شده و هم در ادامه اندیشه ایران شهری با زبان فارسی و عربی، از سوی عرفا، فلاسفه متکلمین و سیاست نامه نویس های ایرانی تداوم یافته، و بر تفکر اسلامی تاثیر جدی گذاشته است.
در قسمت های بعد، تعامل هویت ایرانی با هویت اسلامی و تعامل هویت ایرانی با غرب، مورد بررسی قرار گرفته است. دکتر طباطبایی، ریشه آسیب پذیری هویت موجود ما را در مقایسه با فرهنگ و تمدن غرب در دورن می جوید و معتقد است که برای نقد سنت خودی می توان – و باید - از مفاهیم، مقولات و نظریه های متفکران غربی بهره گرفت، زیرا به جهت متصلب شدن سنت و هویت خودی، امکان طرح پرسش از آن، با مفاهیم و مقولات خودی امکان پذیر نیست.
خلاصه ماشینی:
")ارزیابی نهایی بسیاری از مباحث پیشین همراه با نقد و بررسی بوده است و در اینجا با رعایتاختصار،تنها به ذکر چند نکتهی دیگر بسنده میگردد: 1-در اینکه مباحث طباطبایی در هویت ایرانی،عمیق،فلسفی و قابل توجه وپرسشهایی اساسیاند،شکی نیست و کمتر روشنفکران دهههای اخیر ما،در حدطباطبایی عمیق،منظم و منسجم حرف زدهاند؛اما به نظر میرسد طباطبایی که یکدههی قبل وقتی او ر به میزگردی با حضور برخی روشنفکران ایرانی دعوت نمودند،میگفت:«اگر حرف ناروایی گفتم،از باب آن است که هنوز نباید در چنین جلساتیشرکت کنم»(طباطبایی،1372 ب:12)،امروزه به حدی جسورانه حرف میزند که بهصراحت میگوید،در ایران همهی متفکران موجود(حوزوی و دانشگاهی)مقلدند واصلا روشنفکری وجود ندارد(طباطبایی،1378:203)و با لحن تند و گاه زننده و چندجملهی کوتاه،پژوهشهای سنگین دیگران را تخریب میکند.
)،آیا میتوان با همهی اختلاف در مبانی،از مبانی و روشهای آنها برای پرسشاز سنت ما که از بنیاد با سنت آنها متفاوت است،بهره برد؟ )ارزیابی نهایی بسیاری از مباحث پیشین همراه با نقد و بررسی بوده است و در اینجا با رعایتاختصار،تنها به ذکر چند نکتهی دیگر بسنده میگردد: 1-در اینکه مباحث طباطبایی در هویت ایرانی،عمیق،فلسفی و قابل توجه وپرسشهایی اساسیاند،شکی نیست و کمتر روشنفکران دهههای اخیر ما،در حدطباطبایی عمیق،منظم و منسجم حرف زدهاند؛اما به نظر میرسد طباطبایی که یکدههی قبل وقتی او ر به میزگردی با حضور برخی روشنفکران ایرانی دعوت نمودند،میگفت:«اگر حرف ناروایی گفتم،از باب آن است که هنوز نباید در چنین جلساتیشرکت کنم»(طباطبایی،1372 ب:12)،امروزه به حدی جسورانه حرف میزند که بهصراحت میگوید،در ایران همهی متفکران موجود(حوزوی و دانشگاهی)مقلدند واصلا روشنفکری وجود ندارد(طباطبایی،1378:203)و با لحن تند و گاه زننده و چندجملهی کوتاه،پژوهشهای سنگین دیگران را تخریب میکند."