چکیده:
به غیر از کشور ارمنستان دو کشور گرجستان و جمهوری آذربایجان دارای تنوع قومی با ساختار فرهنگی متفاوت هستند امری که حاکمیت یک قوم را با چالشهای فراوان روبرو خواهد ساخت.گرجیها به دلیل ساختار فرهنگی و مدنیت قوی و همچنین سابقه خودگردانی محلی، آمادگی بیشتری برای تعامل با دیگر اقوام دارند با این وجود قومیتها ارمنی،آذری،اوستی، آبخازی،آجاری و بازگشت ترکهای مسختی،گرجستان را در بحران عمیقی فرو خواهد بود.این مقاله با تکیه بر آمارهای منابع معتبر و تحقیق میدانی انجام شده2قصد تبیین موضوع آسیبپذیری گرجستان از این بحران قومی را دارد.
خلاصه ماشینی:
"چگونه میشود که در سال 1959 و 1970 و1989 به دلیلاین که کسی در جمهوری آذربایجان زبان تالشی نمیداند جمعیت آنها صفر اعلام و مجددا پس از حدود ده سال جمعیت آنها به مقدار اندک ذکر شود؟آیا در مدت فوق کسانی از تالشان که زبان تالشی میدانستند از دیگر کشورها به جمهوری آذربایجان مهاجرت کردهاند یا تعدادی از این مردم ترک زبان شده در تالش شمالی تحت آموزش زبان تالش شمالی قرار گرفتهاند و بدینوسیله در آمار مجددا آمده است؟ چرا جمعیت تالش شمالی که در هنگام جدایی از ایران در سال 1243 ق/1828 م پنجاه هزار نفر بود1پس از گذشت 170 سال باید 80000 نفر اعلام شود ولی در همان حال جمعیت در تالش جنوبی پس از این مدت به 000/500 نفر میرسد؟این سردرگمی آمار ارائه شده خود نشان از حساسیت بر روی این قوم ایرانی دارد.
( Bennigsen,p 205 ) با وجود این که جمعیت اوستیای شمالی را در حال حاضر 000/800 نفر ذکر کردهاند ولی جمعیت اوستیای جنوبی در قبل از جنگ اخیر روسیه و گرجستان 000/70 ثبت شده است زیرا همانند آبخازیا پس از فروپاشی و با توجه به درگیریهای دولت گرجستان با جمهوریهای خودمختار،جمعیت گرجی اوستیای جنوبی عمدتا به سمت تفلیس ترک کردهاند و در هتلها و مهمانسراهای متعدد اطراف تفلیس استقرار پیدا کردهاند.
اگرچه در حال حاضر مخالفین ساکاشویلی به دلیل فضای سنگین پس از جنگ اخیر، طرفدار روسیه نیستند ولی با واقعیتهای موجود،میتوان پیشبینی کرد که گروهی از گرجیها با در نظر گرفتن امکان همزیستی مسالمتآمیز با روسیه و بهرهمندی از این کاهش تنش،جایگاهی در جامعه گرجستان پیدا خواهند کرد به ویژه این که تعدادی قابل توجه به مهاجران گرجی بعد از فروپاشی در روسیه به سر میبرند."