چکیده:
هدف از این مطالعه، تخمین تابع تقاضای پول در ایران برای دوره 2Q 1364- 4Q 1384، با استفاده از رویکرد وقفه توزیعی خودرگرسیونی ARDL است. نتایج تجربی نشان میدهد که رابطه بلندمدت و باثباتی بین حجم پول (M1)، درآمد واقعی، نرخ تورم و نرخ ارز وجود دارد. این نتایج با تأیید مبانی نظری، وجود رابطه منفی بین تابع تقاضای پول و نرخ تورم را بهعنوان متغیر هزینه فرصت پول تأیید میکنند. همچنین ضرایب تخمینی نرخ ارز و درآمد واقعی مثبت و معنادارند که تئوری پرتفوی تقاضای پول را تأیید میکنند. درخصوص بررسی ثبات تابع تقاضای پول (M1) با استفاده از آزمونهای CUSUM و CUSUMSQ، این تابع کاملا باثبات است، ولی در مورد تابع تقاضای پول (M2) نمیتوان چنین نتیجهای را گرفت. بنابراین، بانک مرکزی بهمنظور کنترل سیاست پولی بهتر است 1M را مورد توجه قرار دهد.
The objective of this study is to estimate the demand for money in Iran using the autoregressive distributed lag (ARDL) approach to cointegration analysis. The empirical results show that there is a unique cointegrated and stable long-run relationship among M1 monetary aggregate، income، inflation and exchange rate. We find that the income elasticity and exchange rate coefficients are positive while the inflation elasticity is negative. This indicates that depreciation of domestic currency increases the demand for money، supporting the wealth effect argument and people prefer to substitute physical assets for money balances that are supporting our theoretical expectation. Our results also after incorporating the CUSUM and CUSUMSQ tests reveal that the M1 money demand function is stable between 1985 and 2006.
خلاصه ماشینی:
اين نتايج با تأييد مباني نظري، وجود رابطة منفي بين تابع تقاضاي پول و نرخ تورم را بهعنوان متغير هزينة فرصت پول تأييد ميکنند.
بنابراين داريم: به تصویر صفحه مراجعه شود در رويکرد کمبريج، پيگو (1917) و مارشال (1923)، بيان کردند که سطح نگهداري پول با مقدار معاملات ارتباط دارد به اين ترتيب که براساس نقش پول بهعنوان ذخيرة ارزش، ثروت (درآمد) افراد نيز مقدار پول را تحت تأثير قرار ميدهد.
همانطور که بيان شده در بيشتر مطالعات تجربي دربارة کشورهاي درحال توسعه اين اتفاق نظر وجود دارد که نرخ بهره، متغير مناسبي براي هزينة فرصت نگهداري پول نيست و بهتر است از نرخ تورم بهجاي آن استفاده شود.
براساس مطالعة بهمني اسکويي (2005) دربارة مورد کشورهاي درحال توسعه، مدل ( ARDL(p, q1 , q2 , q3 تقاضاي پول را به شکل زير معرفي ميکند: به تصویر صفحه مراجعه شود که در آن mt، yt، (t، Et و ut بهترتيب نشان دهنده مانده واقعي پول، درآمد واقعي، نرخ تورم، نرخ ارز و جزء اخلال هستند.
ليدلر (1993)، بيان ميدارد که براي اجتناب از مشکلات مربوط به بي ثباتي تابع تقاضاي پول، لازم است در کنار تخمين رابطة بلندمدت، تحرّکات کوتاهمدت مدل نيز مورد توجه واقع شود.
4- تحليل نتايج تجربي در اين بخش نتايج بهدست آمده را براساس متغيرهاي تقاضاي پول (1M و 2M)، درآمد واقعي، نرخ تورم و نرخ ارز براي دورة 2Q 1364- 4Q 1384 بيان و مورد تحليل قرار ميدهيم.