چکیده:
در حال حاضر، رقابتپذیری بینالمللی تولیدات از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این راستا، مقاله حاضر تلاش دارد تا با توجه به اهمیت و جایگاه صنعت پتروشیمی در تولید و صادرات ایران، مزیت گروه کالاهای این صنعت را طی دوره زمانی 1385-1381، مورد بررسی و اندازهگیری قرار دهد. برای این منظور، از شاخص مزیت نسبی آشکار شده (شاخص مرسوم) و شاخصهای سهم ثابت بازار و شاخص پلان تجاری (شاخصهای جدید)، استفاده شده است. بر اساس نتایج بهدست آمده، علی رغم وجود مزیت نسبی ایران در بیشتر کالاهای صادراتی پتروشیمی، نرخ رشد شاخص مزیت نسبی آشکار شده اکثر گروه کالاهای پتروشیمی دارای نوسان است. همچنین بر اساس شاخص سهم ثابت بازار، عملکرد رقابتی گروه کالاهای پتروشیمی ایران در بازارهای هدف، معمولا منفی برآورد شده است. سرانجام بر اساس شاخص پلان تجاری، هیچکدام از گروه کالاهای پتروشیمی در کل دوره زمانی مورد بررسی قادر به کسب یا حفظ موقعیت رقابتی نشدهاند. بدینترتیب، مزیت رقابتی گروه محصولات پتروشیمی طی دوره مورد بررسی دارای روند مشخص و پایدار نیست. با توجه به عوامل مؤثر بر مزیت رقابتی همچون تکنولوژی، کیفیت و نوآوری، توصیه میشود نوآوری، فعالیتهای تحقیق و توسعه، انتقال کارای تکنولوژی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی مورد توجه جدی قرارگیرد.
Empirical evidence seems to indicate that economic growth has varied inversely with natural resource abundance across countries، in which high natural resources dependent economies experience the low economic growth. This paper first reviews the literature of resources curse and shows that the most important challenges of economic development of Iran are those mechanisms that change the blessing of resources to the curse. Then، the impacts of oil boom on trade structure and national competitiveness are studied by estimation of the trade sector equations. The results confirm the competitiveness reduction of the country during the oil boom due to changes of level and combination of exports and imports.
خلاصه ماشینی:
بنابراين، سئوال اساسی اين است که چه مکانيزمها و کارکردهايی در اقتصاد کشورهای مبتنی بر وفور منابع طبيعی، چون اقتصادهای نفتی، مانع رشد اقتصادی بالا ميشود و بهويژه اتکا به درآمدهای ارزی حاصل از صادرات اين منابع، چگونه ساختار تجارت (ترکيب صادرات و واردات) و مهمترين عامل مؤثر برآن، يعنی رقابتپذيری اقتصاد، را دگرگون ميكند؟ در بخش اول اين مقاله، مبانی نظری مکانيزمهای تبديل موهبت منابع به شومی منابع مرور ميشود.
از سوي ديگر، نوسانات حاصل از صادرات منابع طبيعي نوسانات نرخ ارز را افزايش داده و از اين طريق نيز صادرات كاهش مييابد (گيلفاسون و ديگران 1999)، اين امر با عدم توسعة صادرات با فناوري بالا و ساير صادرات كالاها و خدمات صنعتي در تركيب صادرات همراه بوده كه در نتيجه با باز نبودن سياستهاي تجاري، اقتصاد را دچار رشد پايين ميكند.
در اين حالت، وقتي اقتصاد يك رونق را در صادرات منابع طبيعي خود تجربه كند (به علت بهبود رابطة مبادلة تجاري و يا كشف منابع جديد)، بخش قابل تجارت صنعت، به علت تقويت نرخ ارز حقيقي، تضعيف و بخش كالاهاي غيرقابل تجارت داخلي توسعه مييابد.
ساچز و وارنر (2001)، در مطالعة خود در مورد اثرات منفي منابع طبيعي بر رشد نتيجه ميگيرند كه در اقتصادهاي با منابع طبيعي تمايل به افزايش قيمتهاي داخلي (در نتيجه تقويت نرخ ارز حقيقي) وجود دارد، كه در نتيجه، اين امر منجر به عدم رشد مبتني بر صادرات ميشود.
Torvik, (2002), “Institutions and the Resource Curse”, University of Oslo, Department of Economics, Mimeo.
18- Persson, Torsten, Gérard Roland, and Guido Tabellini.
M. Warner (1995), “Natural Resource Abundance and Economic Growth”, NBER Working Paper 5398.
M. Warner (1999), “The Big Push, Natural Resource Booms and Growth”, Journal of Development Economics, Vol. 59, pp.