چکیده:
در فرهنگ های فارسی واژه سراپای به معنی «سرتاپا، از سرتاقدم، مجموعه اندام ها، همه، تمام» آمده است. در این معانی در آثار منظوم و منثور فارسی شواهد بی شماری برای آن می توان به دست داد.
در لغت نامه دهخدا، برای معانی مذکور این واژه، بیت زیر از شاهنامه به عنوان نخستین شاهد آورده شده است:
به زندانیان جامه داد نیز سراپای و دینار و هرگونه چیز
دقت در این شواهد به روشنی نشان می دهد که مقصود شاعر از این واژ غیر از آن معنای آشنایی است که در فرهنگ ها آمده است.
این واژه در شاهنامه بیست و هفت بار به کار رفته است که، در این میان، گمان می رود که، دست کم در بیت مذکور، نه معنای معمول آن چنان که در لغت نامه دهخدا آمده بلکه معنای «خلعت» مراد بوده است. لغت نامه دهخدا معنای «خلعت» را به نقل از غیاث اللغات آورده، اما برای آن شاهدی ذکر نکرده است. در فرهنگ نفیسی نیز همین معنی بدون ذکر شاهد تکرار شده است. تنها در فرهنگ آنندراج برای این معنی شاهدی به نقل از محمد حسین شهرت آمده است:
به اندامم لباس سوختن از بی می زیبد چو شمع از تار و پود شعله پوشیدم سراپایی
خلاصه ماشینی:
"در لغتنامه دهخدا، برای معانی مذکور این واژه، بیت زیر از شاهنامه به عنوان نخستین شاهد آورده شده است: به زندانیان جامهها داد نیز سراپای و دینار و هر گونه چیز دقت در این شاهد به روشنی نشان میدهد که مقصود شاعر از این واژه غیر از آن معنای آشنایی است که در فرهنگها آمده است.
اما ضبط این بیت در چاپ مسکو (ج9، ص2496، بیت 3935) متفاوت است: به ارزانیان جامهها داد نیز ز دیبا و دینار و هر گونه چیز ظاهرا کاتب به معنای درست واژه سراپای پی نبرده و، با توجه به مضمون بیت، آن را به دیبا تغییر داده است."