چکیده:
درگاهی، محمود، «جایگاه معنی در سبک شناسی شعر فارسی» نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، سال 47، شماره مسلسل 193، زمستان 1383، ص54-35.
مقاله با اقامه این دعوی آغاز می شود که
دانش سبک شناسی بیشتر به مختصات ظاهری و مباحث صوری و زبان شناختی شعر اعتبار می دهد و در این کار معانی، اندیشه ها و درون مایه های اشعار را یکسره نادیده می گیرد، در حال که، هم در تلقی سرآمدان شعر کهن و هم در تعبیر شاخه مهمی از نقادان دو سده اخیر، معنی یکی از دو پایه اساسی سبک ها – و گاه حتی تنها پایه آن- به شمار آمده است و قالب و محتوا کیفیت یک جوهر واحد. ( مقدمه، ص 36)
در این قول، ابهام ها یا بهتر بگویم اجمال هایی وجود دارد که با توضیحات بعدی نویسنده تا حدی رفع و روشن می گردد. اما وقتی، از یک سو، معنی «حتی تنها پایه» سبک معرفی و از سوی دیگر «قالب و محتوا کیفیت (کذا) یک جوهر واحد» شمرده می شود، وجود تناقضی در سخن احساس می شود.
مراد نویسنده از «مختصات ظاهری و مباحث صوری و زبان شناختی شعر» چندان روشن نیست. فقط در شرح و بسط مطلب چنین استنباط می شود که مراد همان زبان اثر باشد، که در این صورت می توان نتیجه گرفت که در تلقی او از زبان اشکال هست؛ چون در آن از این نکته غفلت شده است که زبان، مانند سکه، دو رو دارد: لفظ و معنی، و اگر سبک شناسی به زبان اثر توجه می کند لامحاله هم به لفظ نظر دارد هم به معنی، آن هم در پیوستگی و رابطه زنده (ارگانیک) با یکدیگر. در حقیقت، سبک شناسی به نوع کاربرد زبان علاقه نشان می دهد و، از این طریق، نحوه بیان معانی را درمرکز توجه قرار می دهد؛ چون سبک، پیش از همه، عمل است - عمل صاحب سبک. آنچه اثر شاعر یا هنرمندی را از اثر هر شاعر و یا هنرمند دیگری متمایز می سازد همان نحوه بیان معانی است نه صرفا خود معانی ...
خلاصه ماشینی:
"مقاله با اقامه این دعوی آغاز میشود که دانش سبکشناسی بیشتر به مختصات ظاهری و مباحث صوری و زبانشناختی شعر اعتبار میدهد و در این کار معانی، اندیشهها و درونمایههای اشعار را یکسره نادیده میگیرد، در حالی که، هم در تلقی سرآمدان شعر کهن و هم در تعبیر شاخه مهمی از نقادان دو سده اخیر، معنی یکی از دو پایه اساسی سبکها ــ و گاه حتی تنها پایه آن ــ به شمار آمده است و قالب و محتوا کیفیت یک جوهر واحد(1).
طرفه آنکه نویسنده، به دنبال استشهاد از چند شاعر برای تأیید این قول خود که معنی جلوهگاه اصلی سبک است، شاهدی نیز از مقدمه سبکشناسی بهار نقل میکند که به نظر میرسد دست کم پارهای از آن با موقف خود او اصلا وفق نداشته باشد و آن شاهد این است: برخی در مطالعات سبک عملا زبان را ــ به نیابت از فکر ــ مورد مداقه قرار دادهاند..."