چکیده:
همچنان که در اسلام، به گفته پل نویا، همه چیز از قرآن آغاز می شود،(نویا1373، ص 18,8-7) در هندویی نیز همه چیز از وداها و ادبیات ودایی شروع می شود. نفوذ و اقتدار وداها در تمامی دوره های تاریخی و نزد همه فرقه های هندویی محفوظ مانده و، با آنکه تاریخ دینی هند از زمان تمدن ودایی تا کنون متحمل تغییرات بسیاری شده، این آثار همواره اقتدار و مرجعیت دینی خود را حفظ کرده است تا آنجا که حتی امروزه نیز همه آیین ها و تکالیف دینی و اجتماعی هندوان از جمله تولد، ازدواج، مرگ به آیین ودایی کهن انجام می گیرد. نیایش هایی که برهمنان سه بار در روز می خوانند از همان اشعاد ودایی برگرفته شده که دو یا سه هزار سال پیش خوانده می شدند. اعتبار ادبیات و متون سنسکریت و بسیاری از مکاتبی که بعد از عهد وداها پدید آمدند بر وداها مبتنی بود و پیروان آن مکاتب برتری و تفوق خود را مدیون پیروی صادقانه از وداها می دانستند. بدین، سان، وداها همواره، از کهن ترین دوران تا کنون، سرچشمه تقریبا همه مکاتب دینی و حتی فلسفی هندوان بوده و بر تاریخ دینی آنان سایه افکنده (Dasqupta 1969, Vol.1,pp.10-11) تا آنجا که لویی رنو هندویی را مبتنی بر وداها و ادامه آن شمرده است. (RENOU 1961,p.21) ...
خلاصه ماشینی:
"نفوذ و اقتدار وداها در تمامی دورههای تاریخی و نزد همه فرقههای هندویی محفوظ مانده و، با آنکه تاریخ دینی هند از زمان تمدن ودایی تا کنون متحمل تغییرات بسیاری شده، این آثار همواره اقتدار و مرجعیت دینی خود را حفظ کرده است تا آنجا که حتی امروزه نیز همه آیینها و تکالیف دینی و اجتماعی هندوان از جمله تولد، ازدواج، مرگ به آیین ودائی کهن انجام میگیرد.
گدن، ضمن آنکه اوپنیشادها را مقصود و منظور ودا خوانده، گفته است که این رسالهها جوهر و خلاصه خود (ذات) حقیقی هستند و، در سراسر متون براهمنی، این عنوان برای تعالیم یا معرفتی متعالی و آرمانی به کار برده میشود که گاه در شمار نوشتههای مقدس یا، به تعبیری، شروتی، به معنای وحی الهی، قرار میگیرد.
471) e l a d n a h e )M به گفته دویسن، هریک از چهار ودا ــ ریگ ودا، یجورودا، سامه ودا، اتهره ودا ــ حاوی مجموعهای از سمهیتا (سرودها)، براهمنه، و سوتره است و هر براهمنه نیز خود به سه بخش تقسیم میشود: ویدهی (احکام و دستورها)؛ ارتهه واده (توضیح احکام)؛ و ودانته یا اوپنیشاد (Deussen 1966, pp.
نخستین و جالبترین تقسیمبندی از آن دویسن است که اوپنیشادها را به چهار طبقه تقسیم کرده است: ــ کهنترین اوپنیشادها به نثر که از آن جملهاند: بریهد آرنیکه، چاندگیه و ایتریه؛ ــ اوپنیشادهای منظوم، که بعد از گروه نخست قدیمترین اوپنیشادها به شمار میروند: ایشه، کتهه، شوتاشوتره، موندکه و مهاناراینه؛ ــ نوشتههای منثور که از لحاظ زبانشناسی به سنسکریت کلاسیک نزدیکاند: پرشنه، میتری یا میتراینیه و ماندوکیه؛ ــ اوپنیشادهایی که بیشتر منثورند و به فرقهها و مکاتب گوناگون فلسفی اختصاص یافتهاند."