خلاصه ماشینی:
"استنتاج نفوذ واقعی از کمیت و کیفیت تواناییهای بالقوه و بالفعل، در برخی موارد ممکن است تخمین تقریبا درستی از واقعیت را بدست دهد، اما از نظر تاریخی میان منابع و مقدار نفوذ لازم برای توجیه اتخاذ این رویه به عنوان رویکردی سودمند نسبت به روابط بین الملل تفاوتهای بسیار زیادی وجود داشته است.
برای مثال مارشال تیتو رهبر یوگسلاوی چگونه توانست پس از اخراج از بلوک کمونیستی در برابر فشارها و تهدیدهای اتحاد شوروی قدرتمند به طور موفقیت آمیزی ایستادگی کند؟چرا ایالات متحده، با وجود برتری فوق العادهاش از نظر توانایی، در دهه 1960 نتوانست در برابر کوبا یا ویتنام شمالی ضعیف به هدفهای اصلیش دست یابد؟دولتهای کوچک چگونه مزایای تجاری و انواع امتیازهای دیپلماتیک را از دولتهای دارای اقتصاد غنی و قدرت نظامی عظیم گرفتهاند؟فرض این است که اگر دولت الف از منابع مادی برای استفاده در اعمال نفوذ برخوردار باشد، توانش برای تغییر رفتار دولت ب افزایش مییابد، اما دولت ب به هیچ وجه به خاطر نداشتن ارتش جدید بزرگ، مواد خام فراوان و پول برای کمک خارجی، در برابر فشارهای (6)-Frank H.
الگوهای اعمال نفوذ در نظام بین المللی اکثر حکومتها گاه از همه فنونشان برای نفوذگذاری بر دیگران استفاده میکنند، اما احتمالا بیش از 90 درصد روابط میان دولتها بر ترغیب ساده مبتنی است و با مسائل فنی نسبتا کماهمیت سرو کار دارند.
احتمال دارد تواناییهای نظامی در مقابل یکدیگر هدف گیری شده و به عنوان یک عامل وارد روابط مبتنی بر قدرت شوند، زیرا آن تواناییها اغلب برای تهدید بسیج میشوند و سیاستگذاران براساس این فرض عمل میکنند که ممکن است آنها به کار گرفته شوند."