خلاصه ماشینی:
"در صفحهی 11 تعریفی از مدیریت در اسلام ارائه شده که در واقع بررسی و نقد کتاب ومحتوای آن باید بر اساس این تعریف صورت گیرد.
نکتهی دیگری که به صورت مقدماتی بد نیست به آن اشاره شود آن است که در طراحیمدیریت اسلامی دو نگرش بنیادی وجود دارد:یک نگرش مدعی است که برای شکل دادنمدیریت اسلامی باید روش تأسیسی را به کار گرفت و نگرش دیگر بر این باور است که باید ازروش تطبیقی و امضایی استفاده کرد.
حال با فرض اینکه روش تطبیقی و امضایی مورد استفادهی مؤلفین بوده است،به این مطلب میپردازیم که در دانش مدیریت چه حوزههایی وجود دارد که میتوان آنها را با مفاهیم وروشهای اسلامی مطالعه کرد؟به نظر میرسد در سه حوزه از دانش مدیریت میتوان بحثهایاسلامی داشت:یکی در بحث نگرش به انسان؛چرا که دیدگاه انسانگرایانه حاکم بر مدیریتغربی اقتضائاتی را در دانش مدیریت به همراه میآورد که در نگرش آخرتگرا به انسان در اسلاماین اقتضائات وجود ندارد.
میتوان ادعا کرد برای به دستآوردن دیدگاه دینی در برخی بخشها،کل قرآن کریم مورد مطالعه قرار گرفته است؛بنابرایننه تنها جستوجو ناقص و ضعیف نبوده،بلکه به طور دقیق و کامل در حد توان مؤلفان انجامشده و در خلال همین کار،افقهای جدید برای محققان گشوده شده که به دلیل برخیمحدودیتها،مجال کار پژوهشی بیشتر در مورد آنها نبوده است؛مثل«عوامل معنوی دربرنامهریزی»که جای پژوهش فراوان دارد.
پاسخ:اولا این مباحث برای مدیریت ضروری و اساسی نیست و ثانیا مباحثی همچون بسیج منابع و امکانات و همچنین نوآوری در بسیاری از کتابها،کتابهای مدیریتی مطرح نشده است."