چکیده:
در میان دهه نظریه خرد وکلانی که درسالهای بعد از جنگ جهانی دوم د رزمینه روابط بین الملل ابراز شد‘ نظریه دیپلماتیک- استراتژیک ریمون آرون (1983-1905) یکی از معتبرترین‘ عمیق ترین و با نفوذترین این نظریه ها به شمار می رود. این نظریه در کتاب «صلح و جنگ بین ملتها» که د رسال 1961 منتشر شد و به زودی شهرت جهانی یافت‘ تشریح شده است. کار ریمون آرون‘ جامعه شناس‘ اقتصادان و سیاست شناس برجسته فرانسوی در زمینه روابط بین الملل به دو جهت ا زاهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی اینکه د رمیان خیل نظریه های آمریکایی روابط بین الملل ‘نظریه معتبری مبنی بر سنتهای فکری اروپایی نیزارائه شد که به لحاظ عمق و محتوا نه تنها از نظریات دیگر چیزی کم نداشت‘ بلکه قادر بود باقوی ترن آنها نیز به مقابله برخیزد. دوم اینکه این نظریه از بداعتی برخوردار بود که بعدها مکتب جدیدی را در پیشنهادی روابط بین الملل گشود و آن مکتب «جامعه شناسی روابط بین الملل » بود . زیرا بینش آرون مبتنی بود بر تشریح عوامل موثر بر پدیده های بین المللی یا سیاستهای خارجی و تشریح ویژگیهای روابط بین الملل به جای پرداختن به ذات آن. در شرح و بسط نظریات ریمون آرون دو نفر نقش مهمی ایفا کردند. یکی استانلی هوفمن شاگرد و شارح نظریات او: کسی که دامنه تفکر آرون را به سرزمین امریکا کشانید وحضور او در مجامع علمی آمریکایی به معرفی نظریات آرون در آن کشور کمک شایانی کرد و سبب شد تاعلی رغم تعصب متفکران امریکایی د رحفظ انحصار نظریه پردازی در خصوص روابط بین الملل عمیقا از نظریات آرون متاثر شوند . دهها نظریه خردی که د ردهه های 1960 و 1970 د رامریکا شکل گرفت . مستقیم یا غیر مستقیم از بینش سنتی آرون مبنی بر اصالت دولتها و وضعیت طبیعی روابط بین الملل کاملا فاصله می گیرند‘ می توانستند خود اجزای نظریه جدیدی را فراهم آورند. حاصل برداشتهای جدید این است که جهان امروز رایک دهکده جهانی ‘ یک جامعه یکپارچه و یک کل به هم مرتبط تصور کنیم . در این صورت تشکلهای مختلفی را که در این جهان یافت می شود. اعم ا زدولتها‘ ملتها‘ احزاب و گروههای اجتماعی ‘ اجزای جامعه ای واحد تلقی می کنیم. درنتیجه د رجواب این پرسش که ا زچه راهی بهتر می توان به ماهیت روابط بین الملل پی برد (سوالی که هر نظریه پرداز باید بدان پاسخ دهد) به جای توسل به نظریه های صرفا فلسفی ‘ سیاسی یا اقتصادی وحقوقی‘ بایدگفت از طریق جامعه شناسی ‘ زیرا صحبت از جامعه جهانی در میان است و نه اجزای کاملا جدا از یکدیگر به نام دولتها. شخص دیگری که دقیقا بینش آرون را با نظریات خرد یا نشده تلفیق نمود و درعین حال که از دکمهای سنتی آرون فاصله گرفت. راه وی را تداوم بخشید ‘ مارسل مرل فرانسوی است. وی کتاب‘ جامع شناسی روابط بین الملل را بر مبنای بینش آرونی و با استفاده از نظریات نظریه پردازان متأخر امریکایی تألیف کرد و بینش اروپایی روابط بین الملل راکه یک چند به خاموشی گراییده بود‘ احیا نمود . هر چند مکتب جدیدبا افکار و اصول نظری آرون فاصله زیادی دارد‘ ولی بنیان خود را مرهون سنگ بنایی است که او نهاد. این مکتب می رود تا به طور جدی اعتبار نظریات فلسفی و سیاسی را زیر سوال برده و سیطره خود را بر برداشتهای معاصر روابط بین الملل تحمیل نماید. ما در نظر داریم طی سه قسمت به تشریح نظریات ریمون آرون و مکتب دیپلماتیک – استراتژیک او بپردازیم اول نظریه به طور عام و به طور اخص نظریه روابط بین الملل از دید آرون و سپس اجزای اصلی نظریه دیپلماتیک- استراتژیک و سوم به برداشت آرون از نظام بین المللی اشاره می کنیم . حاصل سخن هم طبعا در نقد ونتیجه آورده می شود.
نویسنده : دکتر احمد نقیب زاده ـ
خلاصه ماشینی:
"درست است که روابط بین الملل به دلیل نبود یک مرجع عالی و حق توسل به زور بازیگران به دست رابطه قدرت سپرده شده است و همه چیز باید بر اساس محاسبه قدرت صورت گیرد، ولی در این محاسبه باید در نظر داشت که شیوه نظامی و اعمال زوری که هر بازیگر در پیش میگیرد و طبیعت سلاحها منبعث از نظامهای سیاسی و اجتماعی است.
به عبارت دیگر آرون نیز مانند هابز بین جامعه داخلی با ویژگی سازمان و سلسله مراتب و نظم و دارای مرکز اعمال قوه قهریه از یک سو جامعه بین المللی با ویژگی هرج و مرج کامل و تعدد مراکز تصمیمگیری و آزادی توسل به زور از سوی دیگر، تفکیک قایل است، 10 این هرج و مرج که ناشی از حق توسل به زور بازیگران این صحنه است، نشان میدهد که هنوز دولتها در روابط بین خود از حالت طبیعی خارج نشدهاند.
آرون که عوامل داخلی و خصوصا رژیمهای سیاسی را در تعیین سیاست خارجی کشورها و چگونگی روابط بین الملل مؤثر میداند، معتقد است همگونگی یا عدم همگونگی بین اجزاء نظام بین المللی یکی از عوامل تعیینکننده این نظامهاست.
45 نظریه وضعیت طبیعی هابز و اصالت قدرت که زیربنای نظریه رئالیست بود، در نظریه دیپلماتیک-استراتژیک نیز وجود دارد، ولی بسیاری از اصول نظریه رئالیست نظیر مفهوم منافع ملی به عنوان کلی فهم سیاست خارجی و روابط بین الملل و همچنین تعریف رئالیستها از قدرت و اختلاف مفهوم آن با اقتدار، مورد قبول آرون نیست."