چکیده:
در سال 1299 رضاخان، فرمانده تیپ قزاق مستقر در قزوین، با کودتا به قدرت
رسید و با تاجگذاری در سال 1305 به سلسله قاجار پایان داد و به عنوان اولین پادشاه
سلسله پهلوی برای اولین بار در ایران اقدام به یک سری اصلاحات برنامهریزی شده جهت
تثبیت خود و ایجاد یک حکومت و جامعه غیر مذهبی، الهام گرفته از غرب به خصوص آتاتورک
در ترکیه، کرد.در آن زمان مذهب اسلام و روحانیون، مخصوصا بعد از حضور مؤثر و رهبری
نهضت تنباکو و مشروطه، قدرت و نفوذ زیادی در جریانات سیاسی و اجتماعی ایران داشتند
سؤال اصلی این مقاله حول محور نحوه تأثیر اصلاحات و سیاستهای نوگرایی رضا شاه بر
نفوذ و قدرت مذهب و روحانیون در سیاست و جامعه ایران است.فرضیه اصلی نگارنده این
است که رضا شاه با اصلاحات خود در ارتش، نظام قضایی، آموزشی، و وقف باعث کاهش نفوذ
و قدرت مذهب و روحانیون در جامعه ایران در سالهای 1299 تا 1320 شد.با اعلام مذهب شیعه اثنا عشری به عنوان مذهب رسمی حکومت تازه تأسیس صفویه در سال
880 ه ش(2 1501 میلادی)توسط شاه اسماعیل، مذهب شیعه جایگاهی خاص در جامعه و فرهنگ
سیاسی ایران یافت و در نتیجه آن قدرت و نفوذ روحانیت در ایران گسترش یافت.تا این
زمان اکثریت ایرانیان پیرو مذهب شیعه نبودند
لبنان قرار داشت، اما با فضای ایجاد شده، حکومت صفویه روحانیت مستقر در حوزههای
مهم خارج کشور را به ایران دعوت کرد.)
خلاصه ماشینی:
"قضات شاغل میبایست در امتحان حقوق مخصوص وزارت دادگستری قبول شوند تا بتوانند در سمت خود باقی بمانند که البته برای این دسته از قضات محدودیت در ارتقاء تا پایه 6 وجود داشت(34)؛ در نتیجه، تا اواخر دهه 1320 با تصویب قوانین متعددی در زمینه سکیولار کردن نظام قضایی کشور رضا شاه به شدت قدرت علما را در حوزه مسائل حقوقی قضایی کاهش داد و آنها را از یکی از اصلیترین و مهمترین منابع قدرتشان که در سرتاسر حکومت قاجار و چندین سال بعد از کودتای 1299 در اختیار داشتند محروم کرد.
همان گونه که بنانی بیان میکند، انگیزه رضا شاه برای ارائه و مطرح کردن لایحهها و قوانین در زمینه اصلاحات سیستم قضایی در راستای هدف جدایی مذهب از حکومت و کاهش نفوذ علما بود و«نه ملاحظه احتیاجات نظام جدید و تأثیراتی که این چنین قوانینی خواهند داشت»احمد متین دفتری، نخست وزیر سالهای آخر سلطنت رضا شاه، اظهار میکند که در سال 1315 به علت نبود افراد تحصیلکرده واجد شرایط برای پستهای سازمان گسترده و جدید نظام قضایی بحران ایجاد شده بود.
اما بتدریج که پایههای حکومت خود را محکم کرد و نیروهای نظامی و پلیسی خود را تقویت نمود، با قوه قهریه اعتراضات مردم را همچون قیام گوهرشاد سرکوب کرد و عملا در پایان دوره حکومت رضا شاه با اصلاحات و سیاستهای اجرا شده توسط او قدرت و نفوذ جامعه مذهبی و روحانیون در سیاست ایران کاهش یافت و میتوان گفت که به حداقل خود از زمان سلطنت قاجار رسید."