چکیده:
مقاله حاضر به بحث پیرامون یکی از مهمترین موانع توسعه سیاسی، یعنی مانع
فرهنگی اختصاص یافته است و به نحوی تطبیقی نقش فرهنگ سیاسی را در ضعف توسعه
دموکراتیک ایران و کره جنوبی بررسی میکند.نگارنده طی مقاله میکوشد با تکیه بر
مطالعات تجربی و تحلیل گفتمانهای سیاسی، حضور فرهنگ سیاسی سنتی را در فرآیندهای
سیاسی معاصر کره و ایران، به ویژه رابطه آن را با عملکردهای اقتدارگرایانه نظام
سیاسی در این دو کشور، به تصویر کشد.در این مقاله برای پرهیز از گسترده شدن بحث و
کلیگویی، حیطه فرهنگ سیاسی به نگرش نسبت به مشارکت و رقابت و توسعه سیاسی به گسترش
مشارکت و رقابت محدود شده است.نگارنده نشان میدهد سنتی درباره مشارکت و رقابت هنوز
در میان مردم و والیت سیاسی دو کشور حاکم است.مسأله توسعه سیاسی هنوز هم یکی از مسائل مهم کشورهای در حال توسعه است. همه جا
در کشورهای در حال توسعه این مسأله موضوع بحثهای گسترده در میان روشنفکران و
دولتمردان است.در مبارزات انتخاباتی اخیر ایران این موضوع از کلاسهای درس دانشگاهی
به سراسر جامعه کشیده شد.با توجه به اهمیتی که این مسأله دارد هنوز لازم است درباره
آن به طور خستگی ناپذیر به بحث و پژوهش بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"دموکراسی نوع غربی اقتدارگرایی نو یا دموکراسی آسیایی تأکید روی آزادی فردی تأکید روی مصلحت جمع و جماعت تأکید بر رقابت و تکثر تأکید بر هماهنگی و وحدت مشارکت فعال و مستقل مشارکت منفعل و هدایت شده توزیع منابع قدرت تجمع منابع قدرت محدودیت قدرت حکومت تمرکز قدرت در دست حکومت اعتماد به تصمیمگیری جمعی و رأی مردم گرایش به نقش شخصیت و رهبری قوی اعتقاد به پایه عرفی قدرت دولت اعتقاد به جنبه قدسی سیاست فرهنگ سیاسی درباره مفهوم فرهنگ سیاسی که در این مقاله به کار رفته است اشاره به دو نکته لازم است.
برخی از مهمترین شکلهای اداری اقتدار گرایانه را در کره به این صورت میتوان برشمرد: 1 ساختار عمودی قدرت 2 مشارکت بسیجی و هدایت شده 3 فاصله الیت سیاسی از مردم 4 تسلط قوه مجریه بر دستگاه دولت 5 سلطه یک حزب حکومتی 6 انتخابات دستکاری شده 7 دخالت نظامیان در حکومت 8 مشارکت ناتمام خلاصه مطلب این است که ساختار سلسله مراتبی قدرت نوعی لایه بندی را در سیاست ایجاد کرده است که در آن قدرت و نفوذ جای اصلی را دارد.
از جمله میتوان به پیوندهای زیر اشاره کرد: 1 اثر فرهنگ کنفوسیوسی در برداشت نادرست از مفهوم دموکراسی 2 اثر فرهنگ سنتی در گرایشهای حمایت از حاکمان مقتدر 3 واکنش فرهنگ سنتی نسبت به تجدد خواهی 4 مخالفت فرهنگ سنتی با رقابت، فردیت و جست و جوی منافع فردی و گروهی 5 رواج رویکردهای بدبینی، بدگمانی و فرصت طلبی سیاسی در فرهنگ سنتی و تعارض آن با اصول اداره دموکراتیک 6 فرهنگ سنتی زمینه مساعد برای پیروزی حزب حکومتی تمام این پیوندها بین فرهنگ سنتی و عملکردهای اقتدار گرایانه نظام با زمینه پژوهیها و بررسی الگوی رأی مردم به روشنی معلوم شده است."