چکیده:
در این مقاله، پس از ارائه خلاصهای از نظریه تدا اسکاچپول که شاید از
میان نظریههای جدید، مهمترین نظریه در مورد انقلاب باشد، آرای او درباره انقلاب
مورد بحث قرار میگیرد.نکته اصلی در نظریه او تبیین علت وقوع انقلاب اجتماعی و طرح
این مسأله است که چرا در برخی از جوامع انقلاب اجتماعی به ابزار اصلی ایجاد تحول
تبدیل میشود.فشار بین المللی بر دولت، شورشهای دهقانی، و حضور نخبگان حاشیهای
شرایط مهم برای«آمدن»انقلابهای اجتماعی هستند.استدلال اصلی این مقاله آن است که به
دلیل سرشت موضوع، روش اسکاچپول در تحقیق، و عدم دقت در کاربرد اصول منطقی در
مطالعات، نظریه او فاقد قدرت کافی در تبیین و پیش بینی انقلابهای اجتماعی است و به
اندازه نظریههایی که خود وی به نقد آنها میپردازد، ایدئولوژیک است.
خلاصه ماشینی:
"همه آنها معتقدند که به طریقی کارگزاران آگاه و هدفمند راه را برای به وجود آمدن یک انقلاب هموار میکنند:از نظر ربرتگر 1 سیاسی شدن نارضایتی گسترده توسط رهبران؛ از نظر جانسون 2 احساس سردرگمی در افراد که موجب قبول نظام ارزشی انقلابی رقیب میشود؛از نظر تیلی رقابتهای نظام یافته انقلابیون بر سر قدرت و حکومت؛از نظر مارکسیستهای ارتدکس احزاب پیشرو 3 و به زعم تعدادی از مارکسیستهای اروپایی مثل گرامشی 4 و لوکاچ 5 آگاهی طبقاتی از عوامل مهم«ساختن»انقلاب است.
از آنجا که بسیاری از عوامل و متغیرها در بروز فرایندهای انقلابی دخالت دارند، هیچ تشکیلات خاصی را، هر چند که دارای نقشی مهم در این فرایندها باشد، نمیتوان به عنوان شکل دهنده، سازنده یا کنترل کننده انقلاب برگزید و به این دلیل نتیجه انقلاب هیچ گاه با آنچه که پیش بینی شده یا مورد نظر بوده است مطابقت نمییابد.
اسکاچپول انقلاب اجتماعی را به مثابه آن«دگرگونیهای اساسی و سریع دولت و ساختار طبقاتی در جامعه تعریف میکند که با شورشهای مبتنی بر طبقات و از پایین همراه است و با این شورشها تکمیل میشود.
به عنوان نمونه هاگوپیان وقایع سال 1357 ایران را شورش میداند، اسکاچپول، جانسون و بسیاری دیگر از پژوهشگران آن را انقلاب تلقی میکنند، رجوع کنید به: Mark Hagopian,Regimes,Movements,Ideology)London:Longman, 4891(;Theda Skocpol,Rentier State and Shi''''a Islam in the Iranian Revolution,Theory and Society)May 2891(,pp."