چکیده:
با توجه به اینکه عناصر رهبری و مردم دو رکن اساسی انقلابهای
سیاسی-اجتماعی را تشکیل میدهند و بلاتردید انقلاب اسلامی از مردمیترین انقلابهای
معاصر بوده است و نقش امام خمینی (ره)نیز به عنوان رهبر بلامعارض این انقلاب بر کسی
پوشیده نیست، بررسی و تبیین رابطه مردم و رهبری در انقلاب اسلامی مورد توجه محققین
و پژوهشگران علوم سیاسی و اجتماعی در طول دو دهه گذشته قرار داشته است.اغلب این
پژوهشگران اساس تحقیق خود را بر نظریات ماکس و برقرار داده و این رابطه را بر مبنای
اقتدار کاریزماتیک و یا اقتدار سنتی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند.در این مقاله
ضمن بررسی جایگاه حضرت امام به عنوان رهبری کاریزما و همچنین به عنوان مرجع تقلید
(اقتدار سنتی)و قبول این اصل که امام از هر دو موقعیت برخوردار بود، سعی شده است
امام را به عنوان رهبری مرشد و آگاهی دهنده که به طور عمده رابطه خود را با مردم بر
این اساس تنظیم کرده و از موقعیتها و تواناییهای دیگر(مرجعیت و کاریزما)استفاده
محدود نموده است معرفی کند.در بررسی انقلابها مطالعه دو رکن اساسی انقلاب(رهبری و مردم)و تعامل این دو رکن
از اهمیت خاصی برخوردار است.همین امر باعث شده است مکاتب، انقلاب را ازلحاظ اهمیتی
که برای هر یک از این دو محور قائل هستند به دو دسته تقسیم کنند.
خلاصه ماشینی:
"برای پاسخ دادن به اینکه چرا علیرغم مردمی بودن تحولات سیاسی- اجتماعی ایران در گذشته مانند نهضت مشروعیت و ملی شدن صنعت نفت سرانجام این تحولات به ناکامی کشیده شد و مردم از صحنه خارج شدند، اما در انقلاب اسلامی علیرغم همه حمایتهای جهانی از رژیم شاه مردم توانستند بدون دست بردن به اسلحه قدرت عظیم پادشاهی را سرنگون نموده بلکه به مدت بیست سال در در قبال همه توطئهها و بحرانهای عظیم همچنان و به صورتی استوار حضور خود را در صحنه حفظ کنند، در اینجا باید ضمن شناخت چگونگی ارتباط امام و مردم، برداشت امام از نحوه مشارکت و حضور مردم و برخوردهای ایشان با مردم مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.
» (34) (3)ایجاد خودآگاهی و خودباوری بر خلاف نظریهپردازان غربی اعم از لیبرالها و مارکسیستها که تودهها را ناآگاه میدانند و معتقدند طبقه روشنفکر و نخبه باید به نمایندگی آنها و در قالب احزاب مهار آنها را به دست گرفته و در جهت آنچه به عنوان سعادت و تعالی ایشان تشخیص میدهند، هدایت نمایند، امام معتقد بودند رسالت رهبران جامعه این است که با آموزش کافی تودههای مردم را از شرایط حاکم و حقوق و تکالیف آنها آگاه نمایند و این بارو را در آنها به وجود آورد که نه تنها میتوانند خود سرنوشت خود را به دست گیرند، بلکه مکلفند که با قیام بر ضد ظالمین حق خو را بازستانند."