چکیده:
نقش شیعیان چه در کشورهایی که اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند و چه در
کشورهایی که اقلیت قابل ملاحظهای را به وجود میآورند، در رویدادهای قرن بیستم،
نقشی تعیین کننده بوده است.ایران تنها کشوری است که از قرن 16 میلادی مذهب شیعه
مذهب رسمی کشور بوده است اما در عراق این اکثریت به اندازه یک اقلیت غیر مسلمان هم
به حساب نیامده است.تلاش برای حفظ یک حکومت سنی در عراق باعث تعارض بی وقفه بین
رژیمهای سیاسی و پیرامون اجتماعی در این کشور شده است.در لبنان هم تضییع حقوق
شیعیان یکی از عوامل تنشهای اجتماعی و سیاسی در این کشور بوده است.اما در سوریه از
سال 1970 به بعد اقلیت شیعیان علوی قدرت را قبضه کردند و این حاصل کشمکش طولانی بین
اقلیتهای قومی و مذهبی در این کشور بوده است.نقش شیعیان در رویدادهای منطقهای مثل
جنگ اعراب و اسرائیل بوده است.نقش شیعیان در رویدادهای منطقهای مثل جنگ اعراب و
اسرائیل و چالشهای ناشی از ظهور و سقوط ناصریسم نیز حائز اهمیت است.مقاله حاضر در
پی روشن ساختن این نقش و پیدا کردن جایگاه ساختاری شیعیان در منازعات اجتماعی و
سیاسی خاورمیانه است.
خلاصه ماشینی:
"علاوه بر این، شایع بود که مادر قاسم شیعه و پدرش کرد سنی بوده است و این امر در روحیه شیعیان بیتأثیر نبود و امیدهایی در میان آنها و کردها به وجود آورد که با ماده 2 قانون اساسی سال 1959 تقویت میشد.
پایان دادن به دیکتاتوری نیروهای سنتی در سوریه در سال 1954 و روی کار آمدن رژیمی مرکب از نیروهای ناصری، بعثی و کمونیست در این کشور، کودتای 1958 عراق که به سلطنت خاندان هاشمی در این کشور پایان داد(هر چند عدهای هیچ رابطهایی میان قاسم و ناصریسم برقرار نمیکنند) (19) ، شورشهای لبنان در همین سال که به پیاده شدن 8000 تفنگدار امریکایی در سواحل این کشور انجامید، کودتای 1962 یمن که به سلطنت امام محمد البدر پایان داد، کودتای عارف علیه قاسم در سال 1963 در عراق، گرایشهای ناصریسم در رژیمی که بعد از استقلال یمن جنوبی در سال 1967 در این کشور روی کار آمد و بالاخره تقویت گروههای مسلح فلسطینی مثل گروه جرج حبش، یا تحریکات سال 1970 که به جمعه سیاه در اردن انجامید همه جلوههایی از نفوذ ناصریسم در خاورمیانه بود.
به همین دلیل در امارات جنوبی خلیج فارس شیعیان در تشکلهایی نظیر جبهه آزادیبخش ملی بحرین که در سال 1955 شکل گرفت یا جبهه مردمی آزادی عمان و خلیج فارس(که آنها نام جعلی عربی را جانشین نام واقعی آن کرده بودند که این خود یادگار منحوس ناصر بود و جالب آنکه عدهای بیآنکه از اهداف توسعه طلبانه ناصر اطلاع داشته باشند از او طرفداری میکردند)که از ناصریسم الهام میگرفتند، مشارکت داشتند."