چکیده:
ابن خلدون در باب مقوله مهم و بنیادین عدالت نظریهپردازیهای عمدهای کرده
است و آراء او در این زمینه علاوه بر تشابه با نظریههای اسلامی عدالت پیشینیان و
پسینیان بعد از خود، واجد ابداعات در خوری هم است.به عنوان نمونه عدالت اجتماعی از
دید وی به معنای تأمین مصلحت عمومی به بهترین وجه ممکن و اصلیترین مبنای تأمین
عمران و امنیت است.از سویی ابن خلدون به دلیل گستره اختناق و شدت سرکوب و امکان
هلاکت عمومی و فقدان قدرت و شوکت لازم، اعتقادی به عمل انقلابی برای رسیدن به عدالت
نداشته و آن را تکلیف شرعی نمیشمرده است، هر چند آرمان عدالتخواهی نزد وی کاملا
محفوظ و ملحوظ است و قیامهای اصیل را همواره ستوده است.
خلاصه ماشینی:
عدالت محض، تحقق و اجرای سیاست شرعی است به نظر ابن خلدون کاملترین عدل به دنبال اجرای سیاست شرعی میتواند تحقق یابد و این امر فقط در آغاز حکومت شرعی، در کوتاه زمانی میسر شد، که عمران هنوز تکامل و ثروت و رفاه فزونی نیافته بود (17) و حال آنکه در مراحل پیشرفته عمران: «بیشتر احکام سلطانی، غالب اوقات متکی بر جور و ستم است، زیرا که عدل محض در دوران خلافت شرعی است و آن هم کم دوام بود، چنانکه پیامبر(ص)میفرماید:خلافت پس از من سی سال خواهد بود، آنگاه خلافت به پادشاهی ستمگرانهای باز خواهد گشت.
» (21) تحلیل اقتصادی-سیاسی مفهوم عدالت اجتماعی پیش گفته در درون نظریه ابن خلدون درباره دانش نوین عمران ممکن شده است و از آنچه که از بیان این اندیشمند بر میآید، عمران به عنوان ماده صورت دولت، به شأن اقتصادی-اجتماعی جامعه توجه دارد.
اما با وجود اوضاع استبداد و جو شدیدا متغلب روزگار ابن خلدون، او شاید شرایط جواز خروج را اساسا مهیا نمیدید و به همین دلیل درباره اکثر داعیان انقلاب و قیام معتقد است که«بیشتر این دعوت کنندگان در این راه گناه کرده، اجر نبرده هلاک میشوند زیرا خدای سبحان این وظیفه را بر آنان واجب نکرده بلکه مردم را به امر به معروف و نهی از منکر فرمان داده است، اما موقعی که توانایی بر ان در امکان انسان باشد.